معنی فراکن فراکن((~. کَ)) زمینی که سیل آن را کنده و گود کرده باشد، جوی آب که تازه احداث شده باشد، کاریز آب، فراکن، فرغن، فرکن تصویر فراکن فرهنگ فارسی معین
فراکن فراکن زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد فرهنگ لغت هوشیار
فرانک فرانک پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین فرهنگ نامهای ایرانی
زراکن زراکن زرآکننده. که زر را در جائی انباشته کند. که زر جمع کند و در جائی انبار نماید: زراکن که او خاک بر زر کند خورد خاک و هم خاک بر سر کند. نظامی لغت نامه دهخدا