جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ساکن

ساکن

ساکن
بی حرکت، بی صدا، آرمیده، آرام، باشنده و جای گرفته در خانه یا مقامی، در علوم ادبی ویژگی حرف غیرمتحرک
ساکن
فرهنگ فارسی عمید