- رانین
- شلوار، زرهی که در روز جنگ بدان رانها را می پوشاندند. توضیح: بعضی این کلمه را بکسر نون خوانند مرکب از: ران یین (نسبت) ولی چون در تازی) رانان (و) رانین (بصیغه تثنیه آمده صحیح آنست که به فتح نون خوانده شود و قول انوری نیز موید این تلفظ است:) حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد وجود علی و خلق حسین اگر چه بط و همایم کند کرامت تو بچه ک بزیور (بزینت) مسحی و زینت رانین (دیوان انوری چاپ تبریز ص 255 با مقابله با نسخه خطی کتابخانه دهخدا)
معنی رانین - جستجوی لغت در جدول جو
- رانین ((نَ یا نِ))
- شلوار، نوعی زره، که هنگام جنگ ران ها را با آن می پوشانیدند
- رانین
- شلوار،
برای مثال چرا پیچد مگس دستار فوطه / چرا پوشد ملخ رانین دیبا ، نوعی زره که در قدیم هنگام جنگ بر تن می کردند و روی ران ها را می پوشانید(خاقانی - ۲۷)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهایی
عرنین ها، بینی ها، مهترها و شریفهای قوم، جمع واژۀ عرنین
جمع عرنین، پیشوایان شایسته
رشینه (در فارسی) یونانی زمج هم آوای رنج (صمغ) زنگباری (گویش شیرازی) انگم کاج
دور کردن، طرد کردن
راه بردن و به رفتن واداشتن چهارپایان یا سپاه یا لشکر و مانند آن ها، به حرکت درآوردن وسیلۀ نقلیه
بیرون کردن، طرد کردن، از پیش خود دور کردن
کنایه از اجرا کردن، کنایه از جاری ساختن، روان کردن
کنایه از گفتن، بیان کردن
کنایه از انجام دادن، کردن
کنایه از به همراه بردن
کنایه از گذراندن، سپری کردن
کنایه از قرار دادن تیر در کمان
بیرون کردن، طرد کردن، از پیش خود دور کردن
کنایه از اجرا کردن، کنایه از جاری ساختن، روان کردن
کنایه از گفتن، بیان کردن
کنایه از انجام دادن، کردن
کنایه از به همراه بردن
کنایه از گذراندن، سپری کردن
کنایه از قرار دادن تیر در کمان
собирать в стадо
zusammentreiben
збирати стадо
zganiać
reunir
radunare
arriar
rassembler
verzamelen
झुंड बनाना
mengumpulkan kawanan
לאסוף
群れを集める
무리를 짓다
sürü haline getirmek
kutunga