- راقص
- رقص کننده، رقصنده
معنی راقص - جستجوی لغت در جدول جو
- راقص
- رقص کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالا رونده
نویسنده، بافنده جامه نویسنده محرر محرر کتاب. یا راقم (این) سطور نویسنده از خود چنین تعبیر آورد، بافنده جامه جمع راقمین
پینه دوز
رگ جهنده
خوابنده، خوابیده، خفته، نائم
ناظر و بیننده، نگاهدارنده
پای کوبنده، بازیگر، پایگر
نویسنده، محرر، محرر کتاب یا نامه
آنکه شغلش رقصیدن است، پاندول ساعت
آنچه کامل نیست مثلاً اطلاعات ناقص، معیوب مثلاً عضو ناقص، چیزی یا کسی که به حد کمال نرسیده
بالارونده، ترقی کننده، کسی که مدارج علم و دانش را پیموده باشد، تحصیل کرده
ناتمام، ناکامل، نیمه کاره، نادرست
بالا رونده، جلو رونده، افسونگر، تحصیل کرده
((قِ))
فرهنگ فارسی معین
ناتمام، نارسا، مقابل کامل
ناقص العقل: کنایه از کم خرد و احمق
ناقص الاعضاء: کنایه از کسی که در اعضای بدنش نقصی باشد
ناقص الخلقه: کنایه از آن که دارای نقص مادرزادی باشد
ناقص العضو: آن که عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد
ناقص العقل: کنایه از کم خرد و احمق
ناقص الاعضاء: کنایه از کسی که در اعضای بدنش نقصی باشد
ناقص الخلقه: کنایه از آن که دارای نقص مادرزادی باشد
ناقص العضو: آن که عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد
Dancer
Bungling, Lacking, Imperfect, Inadequate, Injudicious, Partial, Scraggly
desajeitado, imperfeito, inadequado, imprudente, carente, parcial, desleixado
танцор
torpe, imperfecto, inadecuado, imprudente, carente, parcial, desaliñado
Tänzer
niezdarny, niedoskonały, niewystarczający, nierozważny, brakujący, częściowy, niechlujny
танцюрист
неуклюжий , несовершенный , неадекватный , неразумный , отсутствующий , частичный , неопрятный
tancerz
незграбний , неповний , недостатній , нерозважливий , частковий , неприглядний
onhandig, imperfect, inadequate, ondoordacht, tekortkomend, gedeeltelijk, slordig
dançarino
tollpatschig, unvollkommen, unzureichend, unklug, mangelnd, teilweise, struppig
ballerino