جدول جو
جدول جو

معنی ناقص

ناقص((قِ))
ناتمام، نارسا، مقابل کامل
ناقص العقل: کنایه از کم خرد و احمق
ناقص الاعضاء: کنایه از کسی که در اعضای بدنش نقصی باشد
ناقص الخلقه: کنایه از آن که دارای نقص مادرزادی باشد
ناقص العضو: آن که عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد
تصویری از ناقص
تصویر ناقص
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناقص

ناقص

ناقص
آنچه کامل نیست مثلاً اطلاعات ناقص، معیوب مثلاً عضو ناقص، چیزی یا کسی که به حد کمال نرسیده
ناقص
فرهنگ فارسی عمید

ناقص

ناقص
неуклюжий , несовершенный , неадекватный , неразумный , отсутствующий , частичный , неопрятный
ناقص
دیکشنری فارسی به روسی