- راستین
- حقیقی، واقعی، امین، صادقانه
معنی راستین - جستجوی لغت در جدول جو
- راستین
- مستقیم، راست، مقابل کج و خم
- راستین
- حقیقی، واقعی
- راستین
- راستی، حقیقی، واقعی،
برای مثال حاسدم گوید چرا باشی تو در درگاه شاه / اینت بغضی آشکارا، اینت جهلی راستین (منوچهری - ۹۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حقیقت، واقعیت
بمعنی حقیقی و واقعی
حقیقت، واقعیت
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آرامش تن، موسیقی دان عهد ساسانیان، نام یکی از نوازندگان و موسیقیدانان در زمان ساسانیآنکه واضع ساز چنگ بوده است
جمع راسخ، پایدارها استواران جمع راسخ راسخون
صداقت
رشینه (در فارسی) یونانی زمج هم آوای رنج (صمغ) زنگباری (گویش شیرازی) انگم کاج
استقامت، مقابل ناراستی و خمیدگی
آستین، قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را می پوشاند، دهانۀ خیک و مشک، طریقه و راه
مقابل کجی و خمیدگی، راست بودن، طرف راست بودن،
صحت و درستی، مقابل دروغ، صداقت و حقیقت
راستی را: به راستی،برای مثال راستی را اگر کتاب نبود / علم جز نقش روی آب نبود (لغتنامه - راستی)
به راستی: راستی را، در حقیقت، در واقع
صحت و درستی، مقابل دروغ، صداقت و حقیقت
راستی را: به راستی،
به راستی: راستی را، در حقیقت، در واقع
صداقت، حقیقت، درستی
Straightness, Veracity
прямота , правдивость
Geradheit, Wahrhaftigkeit
прямолінійність , правдивість
prostota, prawdziwość
直率 , 真实性
retidão, veracidade
rettitudine, veridicità
rectitud, veracidad
rectitude, véracité
rechtheid, waarachtigheid
सीधेपन , सत्यता
kelurusan, kejujuran
استقامةٌ , صدقٌ
יֹשֶׁר , אֱמֶת
まっすぐさ , 真実性
직선 , 진실성
doğruluk
unyofu, ukweli