جدول جو
جدول جو

معنی استین

استین
آستین، قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را می پوشاند، دهانۀ خیک و مشک، طریقه و راه
تصویری از استین
تصویر استین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با استین

استین

استین
خاندان مشهور طابع و کتابفروش و محقق فرانسوی. مشهورترین افراد این خاندان از این قرارند: رُبِر، مولد پاریس. او راست: گنجینۀ زبان لاتین. وی پدر لغویین فرانسه است. (1503- 1559 میلادی) ، جزیه، دراهم الاسجاد، نوعی از درم که بر آن صورت صنم است که آنرا سجده میکردند. (منتهی الارب). درمهای خسروانی. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). درمها که بر آن نقش چهرۀ خسرو پرویز بود و ایرانیان هر گاه چشم بر آن می افکندند نماز میبردند. بیرونی در الجماهر گوید: قال الاعشی:
من یر هوذه یسجد غیر متئب
اذا تعصب فوق التاج او وضعا
له اکالیل بالیاقوت فصلها
صواغها لاتری عیباً و لا طبعا.
و ذلک ان کسری ابرویز کان اکرم هوذه بن علی بتاج فزعمت حنیفه انه لم یره احد من العرب الا سجد لکبریائه و لا احد من العجم الاّ سجد لصوره کسری فیه لرسمهم عند رؤیه صورته فی الدراهم. قال الاسود بن یعفر:
من خمر ذی نطف اغن ّ منطق
وافی بها بدراهم الاسجاد.
(الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 111 و 112)
لغت نامه دهخدا

استین

استین
رجوع به اشتاین شود، خم شدن. (منتهی الارب) ، پیوسته با چشم خمارناک نگریستن. بر یک جا پیوسته بچشم خمارناک نگریستن. (منتهی الارب). پیوسته نگریستن بآرام. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا

استین

استین
رجوع به اُسِت و آس شود، نرم گفتن سخن، عفو کردن. (از منتهی الارب). نیکو عفو کردن. (تاج المصادر بیهقی). نیک عفو کردن. درگذشتن. (منتهی الارب). درگذاشتن
لغت نامه دهخدا

استین

استین
آستین:
جبرئیلی را بر استین بسته ای
پرّو بالش را بصد جا شسته ای.
مولوی
لغت نامه دهخدا