جدول جو
جدول جو

معنی ذکاء - جستجوی لغت در جدول جو

ذکاء
تیزهوش شدن، تیزخاطر شدن، زیرک شدن، تیزهوشی، زیرکی
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
فرهنگ فارسی عمید
ذکاء
((ذُ))
آفتاب، خورشید
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
فرهنگ فارسی معین
ذکاء
((ذَ))
هوشمندی، تیزهوشی
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
فرهنگ فارسی معین
ذکاء
شمس، خورشید، آفتاب
تصویری از ذکاء
تصویر ذکاء
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حرکت کردن، جنبیدن حرکت کردن، قوی دل گردیدن، آشکار کردن، قوت دل را، قوت دل باقی جان رمق. جنبیدن جا به جا شدن، نیمه جانی نیمه جان شدن، نیرومندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکات
تصویر ذکات
ذبح، سر بریدن گاو و گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاء
تصویر رکاء
آوای بوف آوای کوچ (بوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکاء
تصویر حکاء
داستان گفتن باز گفت
فرهنگ لغت هوشیار
میخ، زره تنگ، چاه تنگ دهانه، جمع اسک و سکاء، کران، پستی فرومایگی، بویه رامک بویه مشکک، دیو جولاهه گونه ای تننده درشت، سوراخ کژدم کر، زره تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکاء
تصویر شکاء
شکافتگی در ناخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکات
تصویر ذکات
ذبح، سر بریدن گاو و گوسفند و سایر حیوانات حلال گوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکاء
تصویر مکاء
شبانفریب از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکاء
تصویر وکاء
بند دوال مشک، آوند در دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکاء
تصویر بکاء
((بُ))
گریستن، گریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذماء
تصویر ذماء
((ذِ))
جنبیدن، حرکت کردن، قوی تر گردیدن، آشکار کردن قوت دل را، قوت دل، رمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وکاء
تصویر وکاء
((وِ))
بار را با دو دست برداشتن و بلند کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذکا
تصویر ذکا
(پسرانه)
خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
زیرک و تیز هوش شدن، تیز خاطر شدن، زیرک شدن، زود دریافت کردن، تیزی خاطر تیز دلی هوشمندی. توضیح: آن بود که از کثرت مزاولت مقدمات منتجه سرعت انتاج قضایا و سهولت استخراج نتایج ملکه شود بر مثال برقی که بدرخشید و وسط بود میان خبث و بلادت خبث در جانب افراط و بلادت در جانب تفریط (از اخلاق ناصری 5- 94)، آفتاب خورشید مهر، التهاب شدت گرمی. خور تیز هوشی زیرکی نپراش، افروختن زبانه کشیدن، تیزی خاطر تیز دلی هوشمندی. توضیح: آن بود که از کثرت مزاولت مقدمات منتجه سرعت انتاج قضایا و سهولت استخراج نتایج ملکه شود بر مثال برقی که بدرخشید و وسط بود میان خبث و بلادت خبث در جانب افراط و بلادت در جانب تفریط (از اخلاق ناصری 5- 94)، تیز خاطر شدن، تیزی خاطر تیز دلی هوشمندی. توضیح: آن بود که از کثرت مزاولت مقدمات منتجه سرعت انتاج قضایا و سهولت استخراج نتایج ملکه شود بر مثال برقی که بدرخشید و وسط بود میان خبث و بلادت خبث در جانب افراط و بلادت در جانب تفریط (از اخلاق ناصری 5- 94)، نای بریدن، اخگر
فرهنگ لغت هوشیار