معنی وکاء - فرهنگ فارسی معین
معنی وکاء
وکاء((وِ))
بار را با دو دست برداشتن و بلند کردن
تصویر وکاء
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وکاء
وکاء
وکاء
بند مشک و جز آن. (مهذب الاسماء). بند سر مشک و جز آن. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، هر چیزی که سر آن بسته میشود از ظرف و جز آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
وکاء
وکاء
مواکأه: واکاء علی یدیه، تحامل علیهما و رفعهما و مدهما فی الدعاء. (از اقرب الموارد). رجوع به مواکاه شود
لغت نامه دهخدا
سکاء
سکاء
میخ، زره تنگ، چاه تنگ دهانه، جمع اسک و سکاء، کران، پستی فرومایگی، بویه رامک بویه مشکک، دیو جولاهه گونه ای تننده درشت، سوراخ کژدم کر، زره تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.