جدول جو
جدول جو

معنی ذَابَ - جستجوی لغت در جدول جو

ذَابَ
حل کردن، ذوب شد، ذوب شدن، یخ زدایی کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گشت زدن، او پاسخ داد، گردش کردن
دیکشنری عربی به فارسی
نقص پیدا کردن، نیش زدن، عیب گذاشتن
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار کردن، همین نزدیکی
دیکشنری عربی به فارسی
آب شده، ذوب شده است
دیکشنری عربی به فارسی
حلّ شونده، قادر به حلّ شدن است
دیکشنری عربی به فارسی