جدول جو
جدول جو

معنی ذوالمن - جستجوی لغت در جدول جو

ذوالمن
صاحب عطا و بخشش
تصویری از ذوالمن
تصویر ذوالمن
فرهنگ لغت هوشیار
ذوالمن
صاحب عطا و بخشش، یکی از صفات خدای تعالی
تصویری از ذوالمن
تصویر ذوالمن
فرهنگ فارسی عمید
ذوالمن
((~. مَ ن ْ یا نُ))
از صفات خداوند به معنی دارنده نعمت ها، ذوالمنن
تصویری از ذوالمن
تصویر ذوالمن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذوالمنن
تصویر ذوالمنن
بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالمنن
تصویر ذوالمنن
صاحب منت ها، صاحب عطاها و احسان ها، از صفات خدای تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذوالمنن
تصویر ذوالمنن
((~. مِ نَ))
از صفات خداوند به معنی دارنده نعمت ها، ذوالمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذو المن
تصویر ذو المن
صاحب منتها عطابخش، یکی از صفات خدای تعالی است: (دشمنان این زخویشتنم دیدند خواجه از فضلایزد ذوالمن) (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالمجد
تصویر ذوالمجد
دارای بزرگی و بزرگواری
فرهنگ لغت هوشیار
بازه هنگام زبانزد خنیا فاصله هنگام (اکتاو) یا ذوالکل و الاربع. یازدهم دست است که از ده فاصله تشکیل میشود. یا ذوالکل و الخمس. دوازدهم دست است که از یازده فاصله تشکیل می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالقرن
تصویر ذوالقرن
کرگدن دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالعز
تصویر ذوالعز
ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالست
تصویر ذوالست
یک ششم پرده زبانزد خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالبطن
تصویر ذوالبطن
اعصای درونی شکم از معده و روده ها و غیره، جنین، حدث مردم پلیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو المنن
تصویر ذو المنن
صاحب منتها خداوند عطاها و احسانها، صفتی است از صفات خدای تعالی: (سادس ماه ربیع الاخراندر نیم روز روز آدینه بحکم کرد گار ذوالمنن) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای دو سایه، آنست که سایه مستوی مقیاس در بعضی ایام به سمت شمال ور در برخی دیگر به سمت جنوب باشد مقابل ذوظلل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالید
تصویر ذوالید
چیره دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالمجد
تصویر ذوالمجد
صاحب مجد، دارای بزرگی و بزرگواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوالان
تصویر گوالان
در حال گوالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالنون
تصویر ذوالنون
((ذُ نُّ))
صاحب ماهی، لقب حضرت یونس (ص) به خاطر رفتن در شکم ماهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوالمجد
تصویر ذوالمجد
((~. مَ))
دارنده مجد و بزرگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوالمه
تصویر سوالمه
((سُ))
جمع سالمه، بی عیب ها، بی نقص ها، بی زحاف ها (در علم عروض)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوالید
تصویر ذوالید
متصرف، کسی که مالی را در تصرف دارد اعم از آنکه مالک واقعی آن باشد یا نه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذالان
تصویر ذالان
گرگ، شغال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واکمن
تصویر واکمن
پخش همراه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذولان
تصویر ذولان
شغال، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوامن
تصویر ثوامن
جمع ثامنه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سالمه، بی آک ها درستها جمع سالمه بی عیبها بی نقصها، بی زحافها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والان
تصویر والان
گروهی از پستانداران دریایی
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عوالم
تصویر عوالم
جهانها و عالمها، جمع عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوالم
تصویر عوالم
((عَ لِ))
جمع عالم، جهان ها، حالات مخصوص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والان
تصویر والان
رازیانه، گیاهی است خوش بو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است
فرهنگ فارسی معین
((مَ))
نام تجاری دستگاهی کوچک و قابل حمل متشکل از یک پخش صوت و یک دو گوشی سبک، پخش همراه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دالمن
تصویر دالمن
دال، عقاب
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، شیرگنجشک، لاشخور، کلمرغ، دژکاک، دال، مردارخوٰار، ورکاک، نسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عوالم
تصویر عوالم
جمع واژۀ عالم، دنیا و آنچه در آن است، جهان، گیتی، خلق، روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذوالمناقب
تصویر ذوالمناقب
خداوند هنرها
فرهنگ لغت هوشیار