جدول جو
جدول جو

معنی ذوالمن

ذوالمن((~. مَ ن ْ یا نُ))
از صفات خداوند به معنی دارنده نعمت ها، ذوالمنن
تصویری از ذوالمن
تصویر ذوالمن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذوالمن

ذوالمن

ذوالمن
خداوند منتهای بسیار. (دهار). عطابخش. منان. منعم. نامی از نامهای خدای تعالی:
حج بکن و کام دل بخواه از اینرو
کآنچه بخواهی تو بدهد ایزد ذوالمن.
فرخی.
دشمنان این ز خویشتن دیدند
خواجه از فضل ایزد ذوالمن.
فرخی.
چو در پیدا نهانی را ببینی
بدان کآمد سوی تو فضل ذوالمن.
ناصرخسرو.
علم اجلها بهیچ خلق نداده ست
ایزد دادار دادگستر ذوالمن.
ناصرخسرو.
آنکه در آفرینش عالم
غرض او بد ز ایزد ذوالمن
مسعودسعد.
تو آن عدیم همالی که نیست در عالم
همالت از همه آل پیمبر ذوالمن.
سوزنی.
مرد توکلم نزنم درگه ملوک
حاشا که شک به بخشش ذوالمن درآورم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

ذو المن

ذو المن
صاحب منتها عطابخش، یکی از صفات خدای تعالی است: (دشمنان این زخویشتنم دیدند خواجه از فضلایزد ذوالمن) (فرخی)
ذو المن
فرهنگ لغت هوشیار

ذوالمنن

ذوالمنن
صاحب منت ها، صاحب عطاها و احسان ها، از صفات خدای تعالی
ذوالمنن
فرهنگ فارسی عمید

ذوالسن

ذوالسن
لقب پسر صوان بن عبدشمس، و لقب پسروثن بجلی از آنروی که او را دندان زائد بود، و در حاشیۀ المرصع آمده است: نام پدر ذیهمیر بن ذی السن بن وثن بن اصغر بن عمرو بن جلیحه بن لوی بن بکر بن ثعلبه است
لغت نامه دهخدا