جدول جو
جدول جو

معنی ذنن - جستجوی لغت در جدول جو

ذنن
(ذِ نُ)
الیائی حکیمی از مردم اله یاالیاء متولد در الیاء بین 490 و 485 قبل از میلاد تلمیذ بارمنیدس و گویندۀ استدلالات و براهین مشهوری که از او باقی مانده در باب سهم طایر ’پران’ و مسئلۀ اخیلوس و سنگ پشت که بدان وسیله وی منکر حقیقت حرکت بود. در سیر حکمت در اروپا ج 1 ص 15 آمده است: و در استدلال عقلی هم شیوۀ احتجاج لفظی و جدل را پسندیده است ’برمانیدس’ و این شیوه را زینون شاگرد او به کمال رسانیده و احتجاجات جدلی او معروف است از جمله برای اثبات اینکه حرکت حقیقت ندارد و خلاف عقل است میگوید اگر حرکت واقعیت داشته باشد انتقال از یک نقطه است به نقطۀ دیگر پس هرگاه میان آن دو نقطه خطی فرض کنیم البته میتوان آن را نیمه کرد و آن نیمه را میتوان نصف کرد وهمچنین در این تنصیف هر قدر پیش برویم باز آن قسمتی که باقی میماند میتوان نصف کرد و نهایت ندارد. پس آن خط اجزاء بیشمار دارد و جسم متحرک از همه آن اجزاء باید گذر کند و گذر کردن از اجزای نامتناهی مدت نامتناهی لازم دارد بنابراین جسم هیچگاه بنقطۀ مقصد نمیرسد پس عقلا ثابت شد که حرکت باطل است و این استدلال را به این ترتیب نیز بیان کرده است که اخیلس که چابک ترین مردم است هرگاه در دنبال سنگ پشت که یکی از کندروترین جانوران است برود بقاعده عقلی هرگز نباید به او برسد زیرا در مدتی که اخیلس مقداری راه طی کرده سنگ پشت نیز مسافتی پیموده است و اخیلس باید آن مسافت را هم بپیماید. اما آنچه در ظاهر دیده می شود خلاف این است و چون این کیفیت به حکم عقل ضروری است پس ناچار باید بگوئیم آنچه در ظاهر دیده می شود. حقیقت ندارد و حرکت باطل است و نیز میگوید هرگاه تیری از کمان پرتاب میکنیم بر حسب ظاهر روان میشود اما در واقع ساکن است زیرا در هر آن که آن را به نظر گیریم قسمتی از فضا یا مکان را شاغل است و شاغل بودن مکان جز سکون چیزی نیست و در آن نمیتوان تیر را غیر شاغل مکان فرض کرد پس هیچگاه نمیتوان آن را در حرکت دانست. کیسنوفانوس و برمانیدس و زینون واتباع ایشان را اروپائیان حکمای الئات میگویند چه از مهاجرین یونانی الیا که در جنوب ایطالیا واقع است بوده اند و آنها را اهل عقل باید گفت و شیوۀ ایشان چنانکه گفتیم شیوۀ تعقل واستدلال عقلی گفته میشود در مقابل مشاهده و تجربه که شیوۀ اهل حس ّ است. سیر حکمت در اروپا ص 15 و 16
لغت نامه دهخدا
ذنن
(ذُ نُ)
جمع واژۀ ذنان
لغت نامه دهخدا
ذنن
(تِ قِْر را)
ذنین. روان شدن آب از بینی، هلاک شدن از نهایت پیری یا بیماری، سست رفتن، ذنن کسی را بر حاجتی، حاجت خود از او خواستن و سوآل کردن، مازال یذن فی تلک الحاجه، یعنی همواره در جستجوی آن ببود تا آنکه برآمد آن حاجت و پیروزی یافت
لغت نامه دهخدا
ذنن
پلیدی سرگین
تصویری از ذنن
تصویر ذنن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنن
تصویر بنن
(دخترانه)
شاه کوه، جای سخت درکوه (نگارش کردی: بهنهن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذهن
تصویر ذهن
فهم، دریافت، یاد، قوۀ باطنی که مطالب را به یاد نگه می دارد، هوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنن
تصویر سنن
سنّت ها، روش ها، طریقه ها، سیرت ها، سرشت ها، طبیعت ها، شریعت ها، جمع واژۀ سنّت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذقن
تصویر ذقن
زنخ، چانه، زنخدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فنن
تصویر فنن
شاخۀ درخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منن
تصویر منن
منت ها، نیکویی و احسانی را که شخص درباره های کسی کرده به یاد او آوردن و به رخ وی کشیدن، نیکویی ها، احسان ها، جمع واژۀ منت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذنب
تصویر ذنب
دنب، دم، دنبال، دنباله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذنب
تصویر ذنب
جرم، گناه، کار ناروا
ذنب لایغفر: گناه نابخشودنی
فرهنگ فارسی عمید
(ذِ نُ)
قیسیومی. فیلسوف یونانی از مردم قبرس تلمیذ کراتس کلبی و مگاریک استیلپون و خنقراطیس. وی در حدود سال 308 قبل از میلاد میزیست و طریقۀ رواقی را او تأسیس کرد. گویند که او در حدود سال 264 به زندگی خویش پایان داد از نوشته های او چیزی به ما نرسیده است دیوژن لاارس از آثار او جمهوریت و مباحثی در باب زندگی بر وفق طبیعت، امیال یا طبیعت انسانی، شهوات، وظیفه و غیره را نام میبرد. (VII، 4)
لغت نامه دهخدا
(ذِ نُ)
ایزوری. امپراطور روم شرقی (574- 491 هجری قمری) وی اصلاً از مردم ایزر است و داماد لئون اوّل بود و سپس با فرزند جوان او یعنی لئون دوم در امپراطوری شرکت یافت و بزودی تنها حکومت را در دست گرفت و به علت منفوریت عامه خدعه های ملکه (دواری یر) وی مجبور به فرار گردید و پس از دو سال جنگ در سال 477 توانست حکومت را مجدّداً در دست گیرد. او در اروپا با استروگت ها جنگید و بر رؤسای آنان تئودریک پسر تریاویوس و تزیدریک پسر تئودمیر فائق آمد با وجود این امپراطوری روم مشوش گردید و قسطنطنیه چند بار مورد تهدید واقع شد تا در سال 488 ذنن تصمیم گرفت که تئودریک پسر تئودمیر را به ایطالیا گسیل دارد تا آن کشوراز ادآکر بازستاند. ذنن در آوریل 491 درگذشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذقن
تصویر ذقن
زدن بر گردن کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منن
تصویر منن
جمع منت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعن
تصویر ذعن
گردن نهادن فرمانبرداری رام گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
از عنانه خشک کونی پیش آمدگی، زی سوی، جمع عنان، افسار ها دهنه ها ناتوانی جنسی عدم توانایی مقاربت در مرد سستی کمر و حاصل نشدن انتعاظ جهت اجرای عمل جنسی عدم رجولیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنن
تصویر فنن
شاخه، روش شاخه درخت، جمع افنان، جمع الجمع افانین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنب
تصویر ذنب
خطا، معصیت، گناه، جرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنن
تصویر سنن
جمع سنت، راه و روش، طرز و طور و طریقت و سبیل، راه روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنان
تصویر ذنان
آب دماغ وینیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنن
تصویر دنن
خمیده پشت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنن
تصویر زنن
تنگ، کم: آب آب کم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهن
تصویر ذهن
قوه باطنی که مطالب را بیادگار نگاه میدارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنن
تصویر تنن
فرانسوی گوهر مازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنن
تصویر دنن
((دَ نَ))
گوژپشت شدن، خمیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذنب
تصویر ذنب
((ذَ))
گناه، خطا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذنب
تصویر ذنب
((ذَ ن َ))
دم، دنبال، جمع اذناب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهن
تصویر ذهن
((ذِ))
فهم، دریافت، حافظه، یاد، هوش، خرد، جمع اذهان، باطن، درون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنن
تصویر سنن
((سُ نَ))
روش ها، رسم ها. جمع سنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنن
تصویر عنن
((عَ نَ))
ناتوانی جنسی در مرد، عدم توانایی مقاربت در مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فنن
تصویر فنن
((فَ نَ))
شاخه درخت، شاخه نرم و باریک، جمع افنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذقن
تصویر ذقن
((ذَ قَ))
زنخ، چانه، جمع اذقان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذهن
تصویر ذهن
هوش، اندیشه، یاده
فرهنگ واژه فارسی سره