ذقن ذقن ظاهراً مبدل گر، پساوند در آخر بعض اسامی امکنه، مانند وزاغر، کاشغر، خشاغر، شادغر لغت نامه دهخدا
ذقن ذقن زدن بر گردن کسی. یا زدن بر زنخ کسی. بر زنخدان زدن. (تاج المصادر بیهقی) ، ذقن علی یده و ذقن علی عصاه، نهاد زنخ خویش را بر دست خود. نهاد زنخ خود را بر چوبدست، به عصا زدن. (تاج المصادر بیهقی) ، بر حلق زدن لغت نامه دهخدا