- ذبال
- فتیله پتیله جمع ذبال. زخم پهلو، جمع ذباله، پده ها پوده ها
معنی ذبال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پوده کنه (فتیله)
فتیلۀ شمع یا چراغ، پنبۀ تابیده یا نوار نخی که در چراغ نفتی می گذارند، پنبه یا لتۀ تاب داده، فتیل، پلیته، پتیله
لاغرکردن پژ مراندن
جمع ابل، اشتران جمع ابل شتران
باریک، لاغر، پژمرده پلاسیده، خشک لب پژمرده پلاسیده، لاغر نزار، خشک شده از عطش (لب و غیره)
خوار شدن ذلیل گردیدن، خواری ذلت مذلت، جمع ذلیل، خواران خاکیان جمع ذلیل
چوب سوخته آتش نشانده و کشته که برای بار دیگر سوختن را آماده کنند
پژمرده پژمریده مقابل نامی، کاهیده لاغر شده. پژمرده شدن پژمریدن مقابل نمو، پژمردگی کم آبی گیاه و رفتن طراوت و تری آن، کاهیدن لاغر شدن، لاغری نزاری، خشکیده پوست شدن، لاغر و باریک شدن (اسب و مانند آن)، انتقاص حجم اجزاء اصیله جسم است بواسطه آنچه جدا میشود از آن در تمام اقطار و اطراف برنسبتی که آن حرکت جسم مقتضی آن است و از انواع حرکت در کم است. ترنجیدگی ترنجش زبانزد فرزانی، نزاری، کاهیدگی
خشک لب زن
پژمرده از تشنگی و جز آن مگس
جمع ذبر، نامه ها زبان ها سخن ها کوه ها
پاره کردن شکافتن، گلو بریدن، خبه کردن خروسک
مگس
شبان، شترچران، شتردار
بسیار بذل کننده بخشنده سخی
کود کش، خاکروبه بر خاشه، اندک آنچه مورچه به دهان بردارد، چیز اندک شی قلیل
لاتینی تازی گشته پرمگ گونه ای کویک یامگ (نخل)، جمع سبله، خوشه ها بروت ها
جمع جبل، کوه ها جمع جبل کوهها
پری، جمع حبل، رگ های نره، ستاک ها ساغ ها ریسمانگر ریسمانتاب ریسمانها رشته ها ریسمان تاب، ریسمان فروش
فساد، تباهی
ترنج
سخی، بسیار بذل کننده
جبل ها، کوهها، جمع واژۀ جبل
ابل ها، شترها، جمع واژۀ ابل
ریسمان تابیده شده از لیف خرما
فساد، تباهی، نقصان، رنج، دیوانگی
مگس، پشه، زنبور به ویژه زنبور عسل
طبل زن، طبل نواز، دهل زن، تبیره زن
پژمرده، ترنجیده، خشکیده، لاغر، نزار
سبلت ها، سبیل ها، جمع واژۀ سبلت
درازدامن، دامن دراز، آنکه دامن بلند دارد، مرد دراز بالا و درازدامن، درازدنبال
مستراح، در علم زیست شناسی محل خروج ادرار