جدول جو
جدول جو

معنی ذیال

ذیال
درازدامن، دامن دراز، آنکه دامن بلند دارد، مرد دراز بالا و درازدامن، درازدنبال
تصویری از ذیال
تصویر ذیال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ذیال

ذیال

ذیال
ابن هیثم، یکی از محدثین و فقهاء معاصر مأمون عباسی، رجوع به معجم الادباء یاقوت ج 3 ص 147 س 2 و رجوع به ضحی الاسلام ج ث ص 176 شود
لغت نامه دهخدا

ذیال

ذیال
گویا نام رملی باشد در شعر عبید بن ابرص، یاقوت گوید این نام در شعر عبید بن ابرص آمده است:
تغیرت الدیار بذی الدفین
فاودیه اللوی فرمال لین
فخرجی ذروه فلوی ذیال
یعفی آیه سلف السنین
لغت نامه دهخدا

ذیال

ذیال
ابن عبدالرحمن الشریونی. در حلل السندسیه ذیل عنوان: من انتسب الی سرقسطه من اهل العلم، آمده است: و ابوالحسن ذیال بن عبدالرحمن بن عمر الشریونی، من شریون بالثغر الشرقی له سماع بسرقسطه من ابی الولید الباجی، مع ابی داود المقری و ابی محمد الرکلی سنه 463 هجری قمری عن ابن الابار. (ج 2 ص 143). و در ص 159 همان جلد گوید: وابوالحسن ذیال بن عبدالرحمن بن عمر الشریونی الثغری، سمع بسر قسطه من ابی الولید الباجی و غیره سنه 463
لغت نامه دهخدا

ذیال

ذیال
دامن دار. درازدامان. مرد درازدنبال. (مهذب الاسماء). مرد که دامنی بلنددارد. مرد که بتبختر رود. مرد که خرامان و بناز رود. مرد درازبالا و درازدامان خرامان بناز، فرس ذیال، اسب درازبالا و درازدنبال. اسب درازدم، هر چیز دامن بلند: در مقدمۀ لشکر او قرب دویست مربط فیل بود که از دیار هند غنیمت یافته بود آراسته به برگستوانهای ذیال و اسلحۀ بیمثال. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 106)
لغت نامه دهخدا

اذیال

اذیال
جمع ذیل، دامن ها، جمع ذیل دامنها: (سلطان... به خواجه حواله کرد... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست) (سلجوقنامه ظهیری) یا اذیان ناس. طبقه پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی
اذیال
فرهنگ لغت هوشیار

ذلال

ذلال
خوار شدن ذلیل گردیدن، خواری ذلت مذلت، جمع ذلیل، خواران خاکیان جمع ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار

ذغال

ذغال
چوب سوخته آتش نشانده و کشته که برای بار دیگر سوختن را آماده کنند
ذغال
فرهنگ لغت هوشیار

ذبال

ذبال
فتیله پتیله جمع ذبال. زخم پهلو، جمع ذباله، پده ها پوده ها
ذبال
فرهنگ لغت هوشیار