پوست زیر دنبۀ گوسفند، پوست دنبۀ گوسفند که پشکل از آن آویخته باشد، برای مثال دوستی کز پی پیاله کنند / بدل دنبه پوستگاله کنند (سنائی - مجمع الفرس - پوستگاله)
پوست زیر دنبۀ گوسفند، پوست دنبۀ گوسفند که پشکل از آن آویخته باشد، برای مِثال دوستی کز پی پیاله کنند / بدل دنبه پوستگاله کنند (سنائی - مجمع الفرس - پوستگاله)
کشور سنگال جمهوری است و در آفریقای غربی در جنوب رود سنگال است. مساحت آن 200000 کیلومتر مربع است و 2214000 تن سکنه دارد. پایتخت آن داکار و شهرهای عمده آن سن لویی، روفیسک، کائولاک، تیس، دیوربل، گره و زیگنشور. قسمت اعظم سنگال از دشتهای پست (تا 200 متر) تشکیل شده که بوسیلۀ شطوط سنگال: سالوم گامبی و کازامانس مشروب میگردد. محصول عمده پستۀ زمینی، پنبه، ذرت، و برنج است. فرانسویان از سال 1697 -1723 میلادی در آنجا مستعمره ای تشکیل دادند و آن سرزمین تا سال 1961 میلادی جزو مستعمرات فرانسه بود. اکنون جزوجامعۀ کشورهای فرانسوی است. (فرهنگ فارسی معین)
کشور سنگال جمهوری است و در آفریقای غربی در جنوب رود سنگال است. مساحت آن 200000 کیلومتر مربع است و 2214000 تن سکنه دارد. پایتخت آن داکار و شهرهای عمده آن سن لویی، روفیسک، کائولاک، تیس، دیوربل، گره و زیگنشور. قسمت اعظم سنگال از دشتهای پست (تا 200 متر) تشکیل شده که بوسیلۀ شطوط سنگال: سالوم گامبی و کازامانس مشروب میگردد. محصول عمده پستۀ زمینی، پنبه، ذرت، و برنج است. فرانسویان از سال 1697 -1723 میلادی در آنجا مستعمره ای تشکیل دادند و آن سرزمین تا سال 1961 میلادی جزو مستعمرات فرانسه بود. اکنون جزوجامعۀ کشورهای فرانسوی است. (فرهنگ فارسی معین)
دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 18000 گزی خاور فهلیان و جنوب رود خانه شور. دامنه و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 132 تن است. آب آن از رود خانه شور و چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و حبوب و برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). سه فرسخ میانۀ جنوب ومشرق فهلیان است. (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 303)
دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 18000 گزی خاور فهلیان و جنوب رود خانه شور. دامنه و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 132 تن است. آب آن از رود خانه شور و چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و حبوب و برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). سه فرسخ میانۀ جنوب ومشرق فهلیان است. (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 303)
محبوب و معشوق، (ناظم الاطباء)، دوست، دوستکام، خلیل، حبیب، معشوقه، (یادداشت مؤلف) : ضمد، دو دوستگان به هم داشتن، (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)، دو دوستگان به هم داشتن، یعنی اتخاذ المراءه خلیلین، (مجمل اللغه) : کسی را چو من دوستگانی چه باید که دل شاد دارد به هر دوستگانی، فرخی، دوستگان دست بر آورد و بدرید نقاب از پس پرده برون آمد با روی چو ماه، منوچهری، عاشق از غربت بازآمده با چشم پرآب دوستگان را به سرشک مژه برکرد ز خواب، منوچهری، اگر نه آشنا نه دوستگانم چنان پندار کامشب میهمانم، (ویس و رامین)، ندیدم چون تو رسوا مهربانی نه همچون دوستگانت دوستگانی، (ویس و رامین)، - دوستگان گرفتن، معشوق گرفتن، معشوقه گرفتن، به شاهدی دل بستن: بسی دیدم به گیتی مهربانان گرفته گونه گونه دوستگانان، (ویس و رامین)، ، عاشق دوست، دلداده، (یادداشت مؤلف) : چون سر از توبره بیرون گرفتندزن نگاه کرد سر دوستگان خود دید، درماند و رنگ رویش بگردید، (اسکندرنامه نسخۀ نفیسی)
محبوب و معشوق، (ناظم الاطباء)، دوست، دوستکام، خلیل، حبیب، معشوقه، (یادداشت مؤلف) : ضمد، دو دوستگان به هم داشتن، (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)، دو دوستگان به هم داشتن، یعنی اتخاذ المراءه خلیلین، (مجمل اللغه) : کسی را چو من دوستگانی چه باید که دل شاد دارد به هر دوستگانی، فرخی، دوستگان دست بر آورد و بدرید نقاب از پس پرده برون آمد با روی چو ماه، منوچهری، عاشق از غربت بازآمده با چشم پرآب دوستگان را به سرشک مژه برکرد ز خواب، منوچهری، اگر نه آشنا نه دوستگانم چنان پندار کامشب میهمانم، (ویس و رامین)، ندیدم چون تو رسوا مهربانی نه همچون دوستگانت دوستگانی، (ویس و رامین)، - دوستگان گرفتن، معشوق گرفتن، معشوقه گرفتن، به شاهدی دل بستن: بسی دیدم به گیتی مهربانان گرفته گونه گونه دوستگانان، (ویس و رامین)، ، عاشق دوست، دلداده، (یادداشت مؤلف) : چون سر از توبره بیرون گرفتندزن نگاه کرد سر دوستگان خود دید، درماند و رنگ رویش بگردید، (اسکندرنامه نسخۀ نفیسی)
دهی است از دهستان قلعه شاهین سرپل زهاب شهرستان قصر شیرین. واقع در 7هزارگزی سرپل ذهاب کنار راه فرعی کلاوه. سکنه آن 210 تن و آب آن از سراب قلعه شاهین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان قلعه شاهین سرپل زهاب شهرستان قصر شیرین. واقع در 7هزارگزی سرپل ذهاب کنار راه فرعی کلاوه. سکنه آن 210 تن و آب آن از سراب قلعه شاهین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
پوست بی موی که زیر دنبۀ گوسفند و زیر مقعد گوسفند باشد، (از برهان)، پوستگاله، پوست دبر گوسفند که سرگین ازمویهای آن آویخته است، (برهان)، حمیره: از غلام آنکه زی عیال آید او ز دنبه بپوستگال آید، سنائی
پوست بی موی که زیر دنبۀ گوسفند و زیر مقعد گوسفند باشد، (از برهان)، پوستگاله، پوست دبر گوسفند که سرگین ازمویهای آن آویخته است، (برهان)، حمیره: از غلام آنکه زی عیال آید او ز دنبه بپوستگال آید، سنائی