جدول جو
جدول جو

معنی دوزینه - جستجوی لغت در جدول جو

دوزینه
دوزنه، سوزن، نیش حشرات گزنده
تصویری از دوزینه
تصویر دوزینه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوزینه
تصویر بوزینه
مراد میمون است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشینه
تصویر دوشینه
منسوب به دوش (شب گذشته) دیشبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزینه
تصویر روزینه
خوراک روزانه: رزق روزیانه روزرینه، توشه، نسیب قسمت حظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشینه
تصویر دوشینه
دوشین، شب گذشته، دیشب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوزینه
تصویر جوزینه
حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوزینه
تصویر بوزینه
نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوزینه
تصویر پوزینه
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوزینه
تصویر گوزینه
جوزینه، حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزینه
تصویر روزینه
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوزینه
تصویر لوزینه
نوعی شیرینی که با مغز بادام و پسته، گلاب و شکر درست می کنند، باقلوا
فرهنگ فارسی عمید
حلوایی که از مغز گردو سازند حلوای گوز چهار مغز: شربتی نیست بی گلو گیری هیچ گوزینه نیست بی سیری. (راحه الصدور)
فرهنگ لغت هوشیار
حلوایی است که از شکر (یا عسل) ومغز بادام نرم کوبیده ومخلوط به گلاب می سازند. این خمیر را در میان ورقه های بسیار نازکی از نان مانند لواش (و حتی از آن نیز نازکتر) می پیچند وبقطعه های کوچک می برند و در ظرفی بصف در کنار هم مرتب می کنند وشربتی از شهد و شیره تازه آمیخته به گلاب می جوشانند و برآن می ریزند. آخر الامر مقداری مغز پسته خر کرده و کوبیده بر روی آن می پراکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوزینه
تصویر بوزینه
((نِ))
میمون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزینه
تصویر روزینه
((نِ))
روزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لوزینه
تصویر لوزینه
((لُ یا لَ نِ))
یک قسم شیرینی است که از شکر و گلاب و بادام و پسته ساخته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوزنه
تصویر دوزنه
کوک کردن زبانزد خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزنه
تصویر دوزنه
سوزن، نیش حشرات گزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزنه
تصویر دوزنه
دارای دو زن، مردی که دو زن داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارینه
تصویر دارینه
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی سقز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چوبینه
تصویر چوبینه
(پسرانه)
لقب بهرام سردار دوره ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سبزینه
تصویر سبزینه
(دخترانه)
سبزرنگ، گندمگون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوشینه
تصویر نوشینه
(دخترانه)
نوشین، شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نازینه
تصویر نازینه
(دخترانه)
منسوب به ناز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دوزیست
تصویر دوزیست
آمفیبین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوزنده
تصویر دوزنده
خیاط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستینه
تصویر دستینه
امضا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرینه
تصویر دیرینه
قدمت، با قدمت، پرقدمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوشیزه
تصویر دوشیزه
آنسه، خانم، باکره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دروغینه
تصویر دروغینه
دروغی دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
دستبند دست برنجن، دسته کارد شمشیر طنبود عود و غیره، مکتوبی که بدست خود نویسد دستخط، فرمان پادشاه توقیع حکم، امضا، آنچه که در پایان کتاب الحاق کنند مانند نام خود تاریخ اتمام و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرینه
تصویر دیرینه
قدیم، کهن، دیرین، کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزینه
تصویر ارزینه
(دخترانه)
ارزنده، گرانبها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فروزینه
تصویر فروزینه
(دخترانه)
آتش زنه، چخماق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوهینه
تصویر کوهینه
(دخترانه)
پونه
فرهنگ نامهای ایرانی