بسیار دور، از دور، برای مثال گر به رویت کنند نسبت حور / جان من نسبتی است دورادور (حیاتی گیلانی - لغتنامه - دورادور)بسیار دور، از دور، برای مِثال گر به رویت کنند نسبت حور / جان من نسبتی است دورادور (حیاتی گیلانی - لغتنامه - دورادور)
بتندی بسرعت زود ازود: سنان در سینه ها پر زور میشد درون دیده گوراگور میشد. (امیر خسرو) با شعله سوزان: خانه گوراگور میسوختبتندی بسرعت زود ازود: سنان در سینه ها پر زور میشد درون دیده گوراگور میشد. (امیر خسرو) با شعله سوزان: خانه گوراگور میسوخت