جدول جو
جدول جو

معنی دورادور - جستجوی لغت در جدول جو

دورادور
با فاصله بسیار، از دور
تصویری از دورادور
تصویر دورادور
فرهنگ لغت هوشیار
دورادور
بسیار دور، از دور، برای مثال گر به رویت کنند نسبت حور / جان من نسبتی است دورادور (حیاتی گیلانی - لغتنامه - دورادور)
تصویری از دورادور
تصویر دورادور
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دکوراتور
تصویر دکوراتور
زینت کار، آذین کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشادوش
تصویر دوشادوش
شانه بشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
ثبات و پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکوراتور
تصویر دکوراتور
طراح صحنه، طراح تزئینات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
شان و شوکت، کروفر، جنگ وهیاهو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوریدور
تصویر کوریدور
راهرو، دالان
فرهنگ لغت هوشیار
بتندی بسرعت زود ازود: سنان در سینه ها پر زور میشد درون دیده گوراگور میشد. (امیر خسرو) با شعله سوزان: خانه گوراگور میسوخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوریدور
تصویر کوریدور
((کُ دُ))
دهلیز، سرسرا، راهرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوراگور
تصویر گوراگور
((گُ رّ گُ))
با شعله سوزان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوشادوش
تصویر دوشادوش
شانه به شانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکوراتور
تصویر دکوراتور
Decorator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ผู้ประดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
سجاوٹ کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
সজ্জাকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دادور
تصویر دادور
قاضی، منصف
فرهنگ واژه فارسی سره