جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کوریدور

کریدور

کریدور
دالان: (در کریدور های وزارت خارجه چنین گفته شده. . ، {سرسرا غلام گردشی
کریدور
فرهنگ لغت هوشیار

کور کور

کور کور
غلیواج مرغ گوشت ربا زغن: تیری که هر کجا که یکی پشم توده دید حالی چو کور کور درو آشیان کند. (کمال اسماعیل)، (نرد) (یک یک تک تک) آوردن دو طاس که هر یک یک خال داشته باشد دو تک خال دو کور
فرهنگ لغت هوشیار

دورادور

دورادور
بسیار دور، از دور، برای مِثال گر به رویت کنند نسبت حور / جان من نسبتی است دورادور (حیاتی گیلانی - لغتنامه - دورادور)
دورادور
فرهنگ فارسی عمید

کوپیدون

کوپیدون
خدای عشق رومیان که با اروس یونانی شباهت دارد. اروس شکل و صفات و سرگذشت خود را به وی داده است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا