دار و گیر، دیر پاییدن، ثبات داشتن و مدارا کردن و بسیار ماندن، (برهان) : روز دارادار و بردابردِ میدان نبرد هر غلام شه، بمردی همنبرد زال باد، سوزنی، رجوع به داردار شود
کنایت از دیر پاییدن و ثبات و پایداری، (برهان)، در تداول امروز: بانگ و فریاد و سر و صدا، آدم پرشور و شر، (لغات محلی شوشتر - خطی)، تأکید در امر بداشتن، (لغات محلی شوشتر)