پیراهن اطفال. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، به هندی، جامه ای است پنبه دار که بالای رختها پوشند، خاصه در روز جنگ. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). کژآکند: که عیان شد به خلعت دکله که نهان شد به چارقب ّ طلا. نظام قاری (دیوان ص 19). به جد جامه در کار کنده بودم که دست از این صنعت چون آستین دکله کوتاه کنم. (نظام قاری، دیوان ص 130). بر آن اقتصار کردند که دستش چون آستین دکله کوتاه کنند تا دیگری کالای خاص مردم نبرد. (نظام قاری، دیوان ص 143)
پیراهن اطفال. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی) ، به هندی، جامه ای است پنبه دار که بالای رختها پوشند، خاصه در روز جنگ. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). کژآکند: که عیان شد به خلعت دکله که نهان شد به چارقب ّ طلا. نظام قاری (دیوان ص 19). به جد جامه در کار کنده بودم که دست از این صنعت چون آستین دکله کوتاه کنم. (نظام قاری، دیوان ص 130). بر آن اقتصار کردند که دستش چون آستین دکله کوتاه کنند تا دیگری کالای خاص مردم نبرد. (نظام قاری، دیوان ص 143)
معرب چهار، چهار. اربعه. چهارتا. (منتهی الارب). جوالیقی گوید: الاستار، قال ابوسعید: سمعت العرب تقول للأربعه ’استار’ لانه بالفارسیه ’چهار’ فاعربوه فقالوا ’استار’. (المعرب چ احمد محمد شاکر ص 42).
معرب چهار، چهار. اربعه. چهارتا. (منتهی الارب). جوالیقی گوید: الاستار، قال ابوسعید: سمعت العرب تقول للأربعه ’استار’ لانه بالفارسیه ’چهار’ فاعربوه فقالوا ’استار’. (المعرب چ احمد محمد شاکر ص 42).
یکی از دهستانهای پنجگانه بخش هوراند شهرستان اهر است و از 44 آبادی تشکیل شده و جمعیت دهستان مزبور در حدود 7960 تن می باشد و مرکز دهستان آبادی چناب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
یکی از دهستانهای پنجگانه بخش هوراند شهرستان اهر است و از 44 آبادی تشکیل شده و جمعیت دهستان مزبور در حدود 7960 تن می باشد و مرکز دهستان آبادی چناب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
بازیچه ای است مر عجم را، یا نوعی از پاکوبی است، یا این لغت حبشیه است. (منتهی الارب). ابن درید در الجمهره گوید که آن بازیچه ای است کودکان را و گمان می کنم کلمه ای است حبشی. (از المعرب جوالیقی). و رجوع به درقله شود
بازیچه ای است مر عجم را، یا نوعی از پاکوبی است، یا این لغت حبشیه است. (منتهی الارب). ابن درید در الجمهره گوید که آن بازیچه ای است کودکان را و گمان می کنم کلمه ای است حبشی. (از المعرب جوالیقی). و رجوع به درقله شود
پارسی تازی گشته دسکره دستکره شهر، ده، نیایشگاه ترسایان، زمین هموار، ده بزرگ، میخانه قریه، معبد نصاری، زمین هموار، بنایی مانند کوشک که گرد آن خانه باشد، خانه هایی که در آنها وسایل عیش و طرب فراهم کنند جمع دساکر
پارسی تازی گشته دسکره دستکره شهر، ده، نیایشگاه ترسایان، زمین هموار، ده بزرگ، میخانه قریه، معبد نصاری، زمین هموار، بنایی مانند کوشک که گرد آن خانه باشد، خانه هایی که در آنها وسایل عیش و طرب فراهم کنند جمع دساکر