- درسخانه
- دبستان آموزگاه
معنی درسخانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
مکتب، مدرسه
((دَ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
دربار پادشاهی، سرای سلطنتی، دارالحکومه، استانداری (قاجاریه)، جایی که آدمی در آن سکنی کند، منزل، دولت، درب خانه
نشیمن و خوابگاه و طویله
شاگرد یادگیر
جای پاسبان قراولخانه
دارو فروشی، داروخانه
از روی دوستی
محل زنان حرم حرمسرا فغستان
داس کوچک، عصای کوچک
دوا خانه، دوا فروشی
محل نگهداری گوشت و میوه وسایر چیزهای فاسد شدنی
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
جای فروش دارو برای بیماران، دواخانه، داروکده
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه
محل عیش و عشرت
((گَ. نِ))
فرهنگ فارسی معین
محوطه ای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشه ای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته می شود
از روی دوستی
دودمان، خانواده
محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی
Timidly
Friendly
Overbearingly
робко
дружелюбный
деспотически
schüchtern
herrisch
freundlich
сором'язливо
дружелюбний