- درخت
- آغاج
معنی درخت - جستجوی لغت در جدول جو
- درخت
- هرگیاه خشبی که دارای ریشه و تنه ساقه و شاخه ها باشد درخت گویند، شجر، نهال
- درخت
- هر رستنی بزرگ و ستبری که دارای ریشه و تنه و شاخه باشد
درخت لاله: در علم زیست شناسی درختی زیبا، با گل های لاله ای زرد و نارنجی که چوبش برای ساختن مبل و اشیای چوبی به کار می رود و بومی آمریکا است
درخت مریم: درخت خرمایی که خشک بود و برای حضرت مریم از نو سبز و بارور شد، نخل مریم
- درخت ((دِ رَ))
- گیاه بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد، جمع درختان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صحیح
جرقه، برق
جمع دره، مروارید ها
خوی گیری (عادت)، دلیری جنگ آمایی، آزمودن آزمودن آزمایش کردن، کار آزمودگی خبرگی، خو گرفتگی
زبر، زمخت، خشن
کامل، تام، تمام و غیر ناقص
روشنی، تابش، فروغ، تابندگی، شعشعه، پرتو
بی حس
دوختن، برش لباس و بعد دوختن آن
مقابل نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
درخشیدن، روشنی، روشنایی، فروغ، آذرخش، برق، برای مثال گر او تندر آمد تو هستی درخش / گر او گنجدان شد تویی گنج بخش (نظامی۵ - ۸۱۰)
صحیح، سالم، بی عیب، تمام، کامل، امین و استوار، سیم و زر مسکوک و تمام عیار
درست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدن
درست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن
درست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدن
درست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن
فروش مقابل خرید: رجال لا تلهیهم تجاره مردان که مشغول نکند ایشان را بازرگانیی و نه خرید و فروختنی
کرخ: (شیره انگور را بهر کسان ریزد بخم باده نوشی کی کند طبع کرخت باغبان ک) (علی خراسانی)
دوختن
دوخت و دوز: دوختن
دوخت و دوز: دوختن
زنبور سیاه
شیوۀ دوختن
دوخت و دوز: عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، خیاطی
دوخت و دوز: عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، خیاطی
عاقل بودن، حاذق بودن در کار و صنعت، خوگر شدن و حریص گشتن به چیزی
Right, Rightly
правильный , правильно
richtig
правильний , правильно
prawidłowy, poprawnie
正确的 , 正确地
correto, corretamente
corretto, correttamente
correcto, correctamente