معنی درست درست((دُ رُ)) کامل، بی عیب، سالم، امین، استوار، زر تمام عیار، سکّه سالم تصویر درست فرهنگ فارسی معین
درست درست صحیح، سالم، بی عیب، تمام، کامل، امین و استوار، سیم و زر مسکوک و تمام عیاردرست شدن: ساخته شدن، آماده شدن، اصلاح شدندرست کردن: ساختن، آماده کردن، تربیت دادن فرهنگ فارسی عمید