معنی دربت - فرهنگ فارسی معین
معنی دربت
- دربت((دُ بَ))
- عادت، خو، تجربه، دلیری، هوشیاری
تصویر دربت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دربت
دربت
- دربت
- خوی گیری (عادت)، دلیری جنگ آمایی، آزمودن آزمودن آزمایش کردن، کار آزمودگی خبرگی، خو گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
دربت
- دربت
- عاقل بودن، حاذق بودن در کار و صنعت، خوگر شدن و حریص گشتن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
دربت
- دربت
- دربه. دلیری بر جنگ و بر هر کار: از هر شدتی دربتی حاصل کردند. (تجارب السلف). رجوع به دربه شود
لغت نامه دهخدا