جدول جو
جدول جو

معنی درخش

درخش
درخشیدن، روشنی، روشنایی، فروغ، آذرخش، برق، برای مثال گر او تندر آمد تو هستی درخش / گر او گنجدان شد تویی گنج بخش (نظامی۵ - ۸۱۰)
تصویری از درخش
تصویر درخش
فرهنگ فارسی عمید