- دخون
- بر آمدن دود بلند شدن گرد
معنی دخون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باطن، وارد، داخل، بطن
اندرون، باطن، در شکم
غمین، آزرده دل
بنده گریخته، شتر رمیده
ابر ناکی
جمع دین، وام ها وام های زماندار جمع دین وامها قرضها
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
شتر آبکش
داخل شدن، در آمدن
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
دود، نام سوره 44 از قرآن کریم
کم کردن حق کسی، تیمار داشتن چیزی را
شوربای گرم کرده خوراک گرم کرده سخن: بودنی بود می بیارا اکنون رطل پر کن مگوی بیش سخون. (رودکی 1107)
سیّارۀ مرّیخ، چهارمین سیارۀ منظومۀ شمسی به نسبت دوری از خورشید، بهرام، غضبان فلک، طرف دار پنجم
داخل شدن، درآمدن، وارد شدن به جایی یا نزد کسی
سخن، آنچه گفته شود، کلام، قول، نطق، بیان، گفتار برای مثال بودنی بود می بیار اکنون / رطل پر کن مگوی بیش سخون (رودکی - ۵۴۶)
مقابل بیرون، میان چیزی یا جایی، دل، برای مثال تا توانی درون کس مخراش / کاندراین راه خارها باشد (سعدی - ۸۳) ، کنایه از ضمیر، باطن، برای مثال درون ها تیره شد باشد که از غیب / چراغی برکند خلوت نشینی (حافظ - ۹۴۶)
چهل و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۹ آیه، دود
دین ها، وام ها، قرض ها، فام ها، پام ها، جمع واژۀ دین
دعایی که زردشتیان خوانند و بر خوردنی ها دمند و سپس خورند
در آیین زردشتی نان کوچکی که برای بعضی مراسم مذهبی می پزند و جلو موبد می گذارند و موبد با خواندن کلماتی از اوستا و دعای مخصوصی نان را متبرک کرده و سپس میان حاضران قسمت می کنند، دعایی که در این مراسم به وسیلۀ موبد خوانده می شود
Inside
внутри
innen
всередині
wewnętrzny
dentro
dentro