- دخلت
- باطن امر
معنی دخلت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پادرمیانی، میانجیگری
کابینه
ثروت و مال، موروثی
مونث دال راهنما هادی، آشنایی، ناز، جرات گستاخی
شب گردک (زفاف)، درون راز، درون، رنگ آمیزی
داخل شدن، مداخله کردن، در کاری در آمدن
داخل شدن در امری یا در کار کسی
دالdāl [l]، جرئت، گستاخی، قرب و منزلت
حکومت، سلطنت، هیئت وزیران، سعادت، طالع، جاه، مکنت، مدد، کمک
دارایی، ثروت، مال، در علوم سیاسی زمان سلطنت و حکومت بر یک کشور، در علوم سیاسی هیئت وزیران، نخست وزیر و وزیران او، آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد، گردش نیکی به سود کسی
Government
правительство
Regierung
governo
governo
gobierno
gouvernement
regering
pemerintahan
सरकार
מֶמְשָׁלָה
hükümet
serikali
รัฐบาล
সরকার