معنی دولت دولت حکومت، سلطنت، هیئت وزیران، سعادت، طالع، جاه، مکنت، مدد، کمک تصویر دولت فرهنگ فارسی معین
دولت دولت دارایی، ثروت، مال، در علوم سیاسی زمان سلطنت و حکومت بر یک کشور، در علوم سیاسی هیئت وزیران، نخست وزیر و وزیران او، آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد، گردش نیکی به سود کسی فرهنگ فارسی عمید