جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دخله

دخله

دخله
راز و نهانی و باطن کار و نیت مرد و نهانی او: دخلهالرجل. (منتهی الارب). دخلت: به خبث نخله و فساد دخله و رجس اعتقاد و قبح الحاد موصوف و معروف به ود. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا

دخله

دخله
رنگی آمیخته در رنگی، آمیختن رنگی در رنگی، هو حسن الدخله، او نیکو روش است در کارهای خود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

دخله

دخله
دهیست بسیارخرما. (منتهی الارب). یاقوت گوید دهی است که به فراوانی خرما موصوف شده است و گمان میکنم به بحرین باشد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

دوله

دوله
پشته، تپه، گردباد، ناله و فریاد، و زوزه سگ و شغال هم گویند
دوله
فرهنگ لغت هوشیار