- دخان
- دود، نام سوره 44 از قرآن کریم
معنی دخان - جستجوی لغت در جدول جو
- دخان
- چهل و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۹ آیه، دود
- دخان ((دُ))
- دود، جمع ادخنه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دود کردن تیره کردن
بر آمدن دود بلند شدن گرد
روباه، جمع درن، ریمناک ها، جامه های کهنه
خاکستر، سرگین، کود دادن با سرگین، پوسیدگی خرما بن، خرگوش رومی نفس زنان دم زننده، خروشنده غرنده بانگ و فریاد کننده از روی غضب، مهیب هولناک
جائی مانند اطاق در کنار کوچه یا خیابان برای فروش کالا
چاه انباشته
گرانبار رفتن
در حال نشاط و شور و هیجان
بسیار چیره و غالب پاداش و جزا دادن، بحساب رسنده
دونده
جوفی که در پائین صورت انسان و دیگر حیوانات واقع شده و از وی آواز و صوت خارج گشته و غذا و طعام را دریافت میکند روغن فروش
جمع خد، دیم ها رخساره ها
چوب پردود، خوی تباه
شیر خواره، جمع دجن، باران های پیاپی ابر سترون ابر سیاه بی باران
گرم دود آلود روز، آوازه خوان سرخ از پرندگان
گرم دود آلود روز، آوازه خوان سرخ از پرندگان
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
یال ها گیسوی اسپ، درگیری (مداخله) کسی که در کارها دخل و تصرف کند، سود ورز، گوش بر
زره ریز باف، شمار بسیار
دواندن، دونده، در حال دویدن
عضو بدن انسان و حیوان در قسمت سر او که زبان و دندان ها در آن قرار دارد و غذا در آن جویده و نرم می شود
دو رخ، دو برجستگی دو طرف صورت، گونه ها، برای مثال شب سیاه بدان زلفکان تو ماند / سپیدروز به پاکی رخان تو ماند (دقیقی - ۹۷)
در حال نشاط و شور و هیجان، راه رفتن و خرامان، برای مثال ابر پشت پیلان تبیره زنان / از آن رزمگه بازگشته دنان (فردوسی - ۴/۱۰۳)
کوشنده، ستیزه کننده، در حال کوشیدن، در حال ستیزه کردن
((دَ))
فرهنگ فارسی معین
دهن، قسمت مقدم و فوقانی لوله گوارشی که توسط لب ها به خارج باز می شود و در آن اندام های مختلف مانند دندان ها و زبان و غیره وجود دارد. غذا داخل آن می شود و پس از جویده شدن به وسیله لوله مخصوصی وارد معده می گردد و همچنین صوت از آن خار