کلمه ای است از پارسی باستان، که در حالت فاعلی دارایاواوش میشود، مرکب است از داریا (دارا) + وهو (= نیکی) و جمعاً به معنی دارندۀ نیکی. (بارتلمه 738). این نام در پهلوی دارای و داراب خوانده شده و در ادبیات اسلامی دارا وداراب و داریوش آمده است. سه تن در سلسلۀ هخامنشی بدین نام خوانده شده اند: داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر وشتاسپ، داریوش دوم پسر اردشیر اول، و داریوش سوم پسر آرسان و نوادۀ داریوش دوم (336-330 قبل از میلاد) واوست که مغلوب اسکندر شد. رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین و هر یک از این سه کلمه در ردیف خود شود
کلمه ای است از پارسی باستان، که در حالت فاعلی دارایاواوش میشود، مرکب است از داریا (دارا) + وهو (= نیکی) و جمعاً به معنی دارندۀ نیکی. (بارتلمه 738). این نام در پهلوی دارای و داراب خوانده شده و در ادبیات اسلامی دارا وداراب و داریوش آمده است. سه تن در سلسلۀ هخامنشی بدین نام خوانده شده اند: داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر وشتاسپ، داریوش دوم پسر اردشیر اول، و داریوش سوم پسر آرسان و نوادۀ داریوش دوم (336-330 قبل از میلاد) واوست که مغلوب اسکندر شد. رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین و هر یک از این سه کلمه در ردیف خود شود
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد داربر، دارشکنک، دارسنب، درخت سنبه
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد داربُر، دارشِکَنَک، دارسُنب، دِرَخت سُنبه
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سگ پستان، سنگ پستان، شیرینک، مویزک عسلی، دارواش، مویزج عسلی، مویزه، دبق
سِپِستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سَگ پِستان، سَنگ پِستان، شیرینَک، مَویزَک عَسَلی، دارواش، مَویزَج عَسَلی، مَویزِه، دِبق
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سنگ پستان، مویزه، مویزک عسلی، شیرینک، سگ پستان، مویزج عسلی، دبق، داروش
سِپِستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، سَنگ پِستان، مَویزِه، مَویزَک عَسَلی، شیرینَک، سَگ پِستان، مَویزَج عَسَلی، دِبق، داروَش
گدا و درویش و مسکین. (برهان). درویش. (جهانگیری). تبدیل زای است به شین، به معنی گدا و محتاج. (انجمن آرا) (آنندراج). درویش و مسکین و فقیر و درویش متدین. (ناظم الاطباء) : ز دلها گشت بیدادی فراموش توانگر شد هرآنکه بود دریوش. (ویس و رامین). نبید با دولب او به رنگ بود خجل چراغ با دو رخ او به روشنی دریوش. لامعی گرگانی. زین خانه الفنج وزین معدن کوشش برگیر هلا زاد و مرو لاغر و دریوش. ناصرخسرو. کیمیای زر دریوش کف راد تو است مدح گوینده چنین گوید با مدح نیوش از کف راد تو دریوش غنی شد چندانک کیمیا یابی و سیمرغ و نیابی دریوش. سوزنی. کارزاری نشود با تو به میدان نبرد مگر آن کس که ز جان آمده باشد دریوش شود از کوشش تومرد دلاور بد دل شود از بخشش تو گنج توانگر دریوش. سوزنی. به توانگر دلی و کف جواد نخوهی ماند در جهان دریوش. سوزنی (از جهانگیری)
گدا و درویش و مسکین. (برهان). درویش. (جهانگیری). تبدیل زای است به شین، به معنی گدا و محتاج. (انجمن آرا) (آنندراج). درویش و مسکین و فقیر و درویش متدین. (ناظم الاطباء) : ز دلها گشت بیدادی فراموش توانگر شد هرآنکه بود دریوش. (ویس و رامین). نبید با دولب او به رنگ بود خجل چراغ با دو رخ او به روشنی دریوش. لامعی گرگانی. زین خانه الفنج وزین معدن کوشش برگیر هلا زاد و مرو لاغر و دریوش. ناصرخسرو. کیمیای زر دریوش کف راد تو است مدح گوینده چنین گوید با مدح نیوش از کف راد تو دریوش غنی شد چندانک کیمیا یابی و سیمرغ و نیابی دریوش. سوزنی. کارزاری نشود با تو به میدان نبرد مگر آن کس که ز جان آمده باشد دریوش شود از کوشش تومرد دلاور بد دل شود از بخشش تو گنج توانگر دریوش. سوزنی. به توانگر دلی و کف جواد نخوهی ماند در جهان دریوش. سوزنی (از جهانگیری)
نام حاکم همدان که پادشاه بابل گردید و به داریوش موسوم است. (انجمن آرا) (آنندراج). صورت شکستۀ کلمه داریوش است و آنچه صاحب انجمن آرا درباره او نوشته صحیح نمی نماید. رجوع به داریوش شود
نام حاکم همدان که پادشاه بابل گردید و به داریوش موسوم است. (انجمن آرا) (آنندراج). صورت شکستۀ کلمه داریوش است و آنچه صاحب انجمن آرا درباره او نوشته صحیح نمی نماید. رجوع به داریوش شود
بزبان مصری، داریوش، پیرنیا در نام و نسب داریوش اول آرد: اسم این شاه را چنین نوشته اند، در کتیبه های هخامنشی: ’داری ووش’ یا ’دریاووش’، بزبان مصری در کتیبه های مصر: ’آن تریوش’ یا ’تاریوش’، (ایران باستان ج 1 ص 537)
بزبان مصری، داریوش، پیرنیا در نام و نسب داریوش اول آرد: اسم این شاه را چنین نوشته اند، در کتیبه های هخامنشی: ’دارَی َوُوش’ یا ’دَرْیاووش’، بزبان مصری در کتیبه های مصر: ’آن تریوش’ یا ’تاریوش’، (ایران باستان ج 1 ص 537)
پرنده ایست کوچک از راسته بر شوندگان که در همه قاره ها (باستثنای استرالیا) زندگی میکند. پرهایش سیاه و سفید و زرد و سبزاست و مانند طوطی با پنجه از ساقه و شاخه های درخت بالا رود و با منقار خود حشرات را از زیر پوست درخت خارج کند و خورد دار توک درخت سنبه داربر دارشکنک
پرنده ایست کوچک از راسته بر شوندگان که در همه قاره ها (باستثنای استرالیا) زندگی میکند. پرهایش سیاه و سفید و زرد و سبزاست و مانند طوطی با پنجه از ساقه و شاخه های درخت بالا رود و با منقار خود حشرات را از زیر پوست درخت خارج کند و خورد دار توک درخت سنبه داربر دارشکنک
گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور انگل غالبا بر روی درختان سیب و گلابی جنگلی زندگی میکنند برگهایش سبز دایمی و ضخیم است. مواد این گیاه در طب مستعمل است شجر دبق جز مویزک عسلی
گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور انگل غالبا بر روی درختان سیب و گلابی جنگلی زندگی میکنند برگهایش سبز دایمی و ضخیم است. مواد این گیاه در طب مستعمل است شجر دبق جز مویزک عسلی
فلزی که در طبیعت به صورت کربنات و سولفات یافت می شود و آن به رنگ سفید مایل به زرد است. چگالی آن 6/3 است و هیچ گونه اهمیت صنعتی ندارد و مانند کلسیم آب را به آسانی تجزبه می کند. از غیرمحلول ترین اجسام است و چون اشعه ایکس از آن نمی گذرد
فلزی که در طبیعت به صورت کربنات و سولفات یافت می شود و آن به رنگ سفید مایل به زرد است. چگالی آن 6/3 است و هیچ گونه اهمیت صنعتی ندارد و مانند کلسیم آب را به آسانی تجزبه می کند. از غیرمحلول ترین اجسام است و چون اشعه ایکس از آن نمی گذرد