جدول جو
جدول جو

معنی دابولی - جستجوی لغت در جدول جو

دابولی
پارچۀ ظریف از ابریشم و پنبۀ بافته که بچند رنگ نماید و در شام بافته شود، (از دزی ج 1 ص 419)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادعلی
تصویر دادعلی
(پسرانه)
داد (فارسی) + علی (عربی)، آنکه عدل و دادی چون علی (ع) دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صابونی
تصویر صابونی
چیزی که به کف صابون آغشته شده است، صابون ساز، صابون فروش، در علم زیست شناسی ویژگی هر یک از گیاهانی که مانند صابون خاصیت پاک کنندگی دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوری
تصویر سابوری
سابری، از مردم سابور، مربوط به سابور، نوعی جامۀ ابریشمی لطیف، زره محکم ریزبافت، نوعی خرمای لطیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب یا شاخۀ درخت عود، عود، داروی خوش بو که در آتش بریزند، برای مثال تا صبر را نباشد شیرینی شکر / تا بید را نباشد بویی چو داربوی (رودکی - ۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داوودی
تصویر داوودی
مربوط به داوود مثلاً زره داوودی، لحن داوودی، در علم زیست شناسی نوعی گل درشت و پرپر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، در علم زیست شناسی گیاه این گل با شاخه های راست و بلند و برگ های بریده که بلندیش تا یک متر می رسد و در تابستان و پاییز گل می دهد
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به کابول، کابلی، کابلی، کاولی، کولی، لولی، رجوع به لغت لولی شود:
یک سیه رو دیو کابولی زنی
گشت بر شهزاده ناگه رهزنی،
مثنوی
لغت نامه دهخدا
نام جاسوس نصر سیار، (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
حرامزادگی، عیاری، (برهان)، عمل داغول
لغت نامه دهخدا
نام ناحیه ای از اعمال آمل، (جهانگشای جوینی ج 2 ص 115)، ولی ظاهراً همان دابویه (= دابو) است
لغت نامه دهخدا
منسوب به دابویه، جد ابوسعید ... معروف به ابن دابویه، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به کابول ب کابلی} یک سیه رو دیو کابولی زنی گشت بر شهزاده ناگه رهزنی) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزفولی
تصویر دزفولی
منسوب به دزفول از مردم دزفول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقولی
تصویر دوقولی
دو زبانی دروغبافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود شاخه عود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابوتی
تصویر تابوتی
منسوب به تابوت
فرهنگ لغت هوشیار
برهو ساز، پانیذه گونه ای شیرینی منسوبه به صابون، صابون فروش، سازنده صابون، پاکیزه شسته صابون زده، شیرینیی است که از شکر سفید سازند، نوعی زمرد تیره به رنگ صابون، گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل 5 کاسبرگ به هم پیوسته و 5 گلبرگ جدا و 10 پرچم است. میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید. قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند (علت وجه تسمیه)، ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود. و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابوری
تصویر صابوری
نادرست نویسی سابوری شاپوری گونه ای جامه نوعی جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغولی
تصویر داغولی
عیاری مکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داوودی
تصویر داوودی
نوعی گل درشت و پر پر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، داودی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داربوی
تصویر داربوی
چوب عود، شاخه عود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادوری
تصویر دادوری
قضاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
Medicinal, Pharmaceutical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
médicinal, pharmaceutique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
медицинский , фармацевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medizinisch, pharmazeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
лікарський , фармацевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
leczniczy, farmaceutyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
药用的 , 药品的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medicinal, farmacêutico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medicinale, farmaceutico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medicinal, farmacéutico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medicinaal, farmaceutisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
obat, farmasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
औषधीय , औषधीय
دیکشنری فارسی به هندی