جدول جو
جدول جو

معنی خَارِق - جستجوی لغت در جدول جو

خَارِق
ماورایی، فراطبیعی
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اشتباه آمیز، اشتباه
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
متروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
دیکشنری عربی به فارسی
بی سن، جاودانه، جاویدان
دیکشنری عربی به فارسی
کم نور، غش کردن
دیکشنری عربی به فارسی
رباینده، نافی
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
خواستگار، یک خوٰاستگار
دیکشنری عربی به فارسی
مطیع، موضوع، تسلیم شده
دیکشنری عربی به فارسی
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
دیکشنری عربی به فارسی
سیلابی، جارو کردن
دیکشنری عربی به فارسی
زخم زننده، آزاردهنده
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
نیکوکار، خیریّه
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
برتر، برجسته، بارز بودن
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
خفه کننده، گرفتگی
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی
مغموم، غرق شد، آب زده
دیکشنری عربی به فارسی
چابک، شوخ، ماهر، مبتکرانه
دیکشنری عربی به فارسی
خنک، سرد
دیکشنری عربی به فارسی
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
دعوا جوی، مناقشه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
خدمتکار، بنده، سرویس دهنده، فرمانبردار
دیکشنری عربی به فارسی
فریبکار، فریبنده، فریب دهنده، فریب آمیز، دوچهره، حیله ای
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
دیکشنری عربی به فارسی