جدول جو
جدول جو

معنی خوشیده - جستجوی لغت در جدول جو

خوشیده
خشک شده خشکیده
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
خوشیده
((دِ))
خشک شده، خشکیده
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
فرهنگ فارسی معین
خوشیده
خشک شده، خشکیده، برای مثال شکوفه گاه شکفته ست و گاه خوشیده / درخت وقت برهنه ست و وقت پوشیده (سعدی - ۹۸)
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوشیده
تصویر دوشیده
شیر بیرون کشیده (پستان زن گاو و گوسفند و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوشیده
تصویر جوشیده
بجوش آمده غلیان یافته، حرارت یافته، فوران کرده، سر برآورده (کشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ببر کرده ملبس شده، مستورمحجوب، پنهاننهفته، مخفیانه بطور خفا، پوشانیدننهان کرده، مشکل مبهم، خلعت، دام صیاد، دخترزنپردگی مستوره، مسقفظسمانه دار. -11 آهسته یواش. یا پوشیده بودن، -1 جامه در برداشتن، مستور بود مقابل برهنه بودن، آشکارا نبودن مخفی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوشیده
تصویر جوشیده
به جوش آمده، جوش داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوشیده
تصویر پوشیده
نهفته، پنهان، برای مثال درد دل پوشیده بهتر تا جگر پرخون شود / به که با دشمن نمایی حال زار خویش را (سعدی۲ - ۳۱۲)، درپرده، دربر شده
پوشیده داشتن: پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوشیده
تصویر دوشیده
گاو یا گوسفند که شیرش را دوشیده باشند، شیر بیرون کشیده از پستان گاو یا گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشیده
تصویر نوشیده
آشامیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشیده
تصویر پوشیده
((دِ))
جامه به بر کرده، مستور، محجوب، پنهان، نهفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
((دَ))
خشک شدن، خشکیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
خشک شدن، خشکیدن، برای مثال بخوشید سرچشمه های قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی۱ - ۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوشیده
تصویر پوشیده
Matted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
запутанный
دیکشنری فارسی به روسی
उलझा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی