جدول جو
جدول جو

معنی خورد - جستجوی لغت در جدول جو

خورد
خوردن، خوراک، غذا، طعام، برای مثال خوردی که خورد گوزن یا شیر / ایشان خایند و من شوم سیر (نظامی۳ - ۴۷۶)
تصویری از خورد
تصویر خورد
فرهنگ فارسی عمید
خورد
خوردن خورد و خوراک، خوراک طعام
تصویری از خورد
تصویر خورد
فرهنگ لغت هوشیار
خورد
((خُ))
خوراک، طعام
تصویری از خورد
تصویر خورد
فرهنگ فارسی معین
خورد
ریز کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوردی
تصویر خوردی
خوراک، غذا، طعام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
فرو بردن غذا از گلو، چیزی در دهان گذاشتن و فرو دادن، نوشیدن، کنایه از ساییدن
کنایه از به ناروا تصرف کردن مثلاً با کلک پولم را خورد،
کنایه از جلوگیری از بروز حالتی مانند گریه یا خنده مثلاً گریه اش را خورد،
کنایه از هماهنگ و منطبق بودن مثلاً اخلاقش به من نمی خورد،
اصابت کردن مثلاً تیر به هدف خورد، کتک خوردن،
کنایه از برخورد کردن، مواجه شدن مثلاً زود برو که به باران نخوری،
کنایه از فرسودن مثلاً نم، آهن را خورده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خورده
تصویر خورده
ویژگی کسی که چیزی را خورده است، ساییده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
چیزی که شایسته و لایق خوردن و تناول کردن و آشامیدن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورده
تصویر خورده
چیزی که از گلو فرو رفته و بلعیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردی
تصویر خوردی
چیزی که از گلو فرو رفته و بلعیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردی
تصویر خوردی
((خُ رْ دِ))
غذای آبکی، مانند آش و آبگوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خورده
تصویر خورده
((خُ دِ))
چیزی که از گلو فرو رفته و بلعیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
((خُ دَ))
فرو بردن غذا از گلو، نوشیدن، سوء استفاده مالی به هنگام تصدی شغلی، شکست خوردن، مغلوب شدن، مناسب بودن، جور بودن، ساییدن (فنی)، تصادف کردن، اصابت کردن، مقارن شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
اکل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
Eat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
manger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
kula
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
makan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
먹다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
食べる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
לאכול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
खाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
খাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
їсти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
กิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
eten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
comer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
mangiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
comer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
jeść
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
essen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
есть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
کھانا
دیکشنری فارسی به اردو