جدول جو
جدول جو

معنی خوردن

خوردن((خُ دَ))
فرو بردن غذا از گلو، نوشیدن، سوء استفاده مالی به هنگام تصدی شغلی، شکست خوردن، مغلوب شدن، مناسب بودن، جور بودن، ساییدن (فنی)، تصادف کردن، اصابت کردن، مقارن شدن
تصویری از خوردن
تصویر خوردن
فرهنگ فارسی معین