جدول جو
جدول جو

معنی خودیاری - جستجوی لغت در جدول جو

خودیاری
تعاون، معاضدت، همکاری، همیاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خودداری
تصویر خودداری
شکیبایی، بردباری، خویشتن داری، نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند، امتناع، سرپیچی، سرپیچی کردن از اجرای امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودرایی
تصویر خودرایی
خودرای بودن، به میل خود و بدون مشورت دیگران کار کردن، خودسری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
مانند خودی، بی تکلف، با حالتی به دور از تکلف مثلاً خودمانی حرف می زد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودسازی
تصویر خودسازی
آماده کردن خود را برای انجام کاری، کنایه از ریاکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودخوری
تصویر خودخوری
خودخور بودن، حالت خودخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خریدار بودن، عمل خریدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
زیرکی، آگاهی، بیداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودکامی
تصویر خودکامی
خودرایی، برای مثال همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آری / نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها (حافظ - ۱۸)، هوس بازی
فرهنگ فارسی عمید
(خوَدْ/ خُدْ)
تمطی. تمدد. تمطط. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ)
عمل خودکار. رجوع به خودکار شود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ)
کف ّ نفس. خویشتن داری، تحفظ. احتراس. (یادداشت بخط مؤلف) ، صبر. شکیبائی. بردباری. تحمل. (ناظم الاطباء) ، پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف).
- خودداری از طعام، پرهیز از غذا. پرهیز از طعام. امساک از طعام.
، عفاف. ورع. عفت. تعفف. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کاری را از پیش خود انجام دادن، عمل خود کار خود بخود انجام دادن عملی
فرهنگ لغت هوشیار
خودرایی، سر پیچی از اطاعت (قانون یا بزرگتران) تمرد، بی باکی گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
دارای هوش بودن باهوش، عاقلی بخردی، آگاهی بیداری، زیرکی مقابل بیهوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود رای
تصویر خود رای
مستبد، لجباز خود رای بر مخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
محرم، خودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودرایی
تصویر خودرایی
عمل خود رای خود سری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودکامی
تصویر خودکامی
خود سری خودرایی، هوی پرستی هوس جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوبکاری
تصویر خوبکاری
حسن عمل نیکو خدمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خرید ابتیاع
فرهنگ لغت هوشیار
بردباری شکیبایی خویشتن داری، امتناع سر پیچی، حفظ خود از ارتکاب اعمال ناپسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودداری
تصویر خودداری
بردباری، امتناع، سرپیچی، خویشتن داری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خرید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
((خُ دِ))
خودی، خصوصی، بی تعارف و تکلف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
دارای هوش، عاقلی، آگاهی، بیدار، زیرکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودداری
تصویر خودداری
مضایقه، ازم، امتناع، استنکاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
کیاست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خودسازی
تصویر خودسازی
تزکیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
صمیمی
فرهنگ واژه فارسی سره
ابا، اجتناب، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، جلوگیری، دریغ، سرپیچی، بردباری، خویشتن داری، شکیبایی، کف، مضایقه، ممانعت، نکول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خودکاوی
تصویر خودکاوی
Introspection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودراضی
تصویر خودراضی
Selfindulgent, Selfsatisfied
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خود رای
تصویر خود رای
Pontificator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوشیاری
تصویر هوشیاری
Alertness, Cleverness, Vigilance
دیکشنری فارسی به انگلیسی