معنی خودخوری - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خودخوری
خودخوره
- خودخوره
- آنکه غم خویش بکس نگوید تا تسکین یابد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خودخور
- خودخور
- ویژگی کسی که بسیار غصه می خورد و رنج خود را آشکار نمی کند
فرهنگ فارسی عمید
خودخور
- خودخور
- آنکه غم خویش بکس نگوید تا تسکین یابد، آنکه تنها خورد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خود خور
- خود خور
- کسی که غضه بسیار می خورد و از غم خوردن ضعیف و نحیف میشود
فرهنگ لغت هوشیار