جدول جو
جدول جو

معنی خلع - جستجوی لغت در جدول جو

خلع
طلاق دادن از طرف زن و بخشیدن کابین خود برگ آوردن، عزل کردن
تصویری از خلع
تصویر خلع
فرهنگ لغت هوشیار
خلع
عزل کردن کسی از شغل و عمل خود، برکنار کردن، کندن، برکندن مثلاً خلع لباس
لباس یا پارچه ای که خانوادۀ داماد به عروس یا خانوادۀ او هدیه می دهند
کنایه از کفن
جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود، هدیه، پاداش
لباس، خلعت
تصویری از خلع
تصویر خلع
فرهنگ فارسی عمید
خلع
طلاق دادن زن با گرفتن مالی از او یا بخشیدن مهریۀ خودش
تصویری از خلع
تصویر خلع
فرهنگ فارسی عمید
خلع
((خَ))
کندن، برکندن، جدا کردن، برکنار کردن کسی از شغل
تصویری از خلع
تصویر خلع
فرهنگ فارسی معین
خلع
((خُ))
طلاق گرفتن زن از شوهر با بخشیدن مهر خود یا با دادن مال
تصویری از خلع
تصویر خلع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تنپوش دادن، فرجامه تنپوش، گزیده داراک جامه دوخته که بزرگی بکسی بخشد، جمع خلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلعت
تصویر خلعت
جامه و جز آن که بزرگی بر کسی بپوشاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلعت
تصویر خلعت
((خِ عَ))
جامه دوخته که بزرگی به کسی بخشد، جمع خلع
فرهنگ فارسی معین
لباس یا پارچه ای که خانوادۀ داماد به عروس یا خانوادۀ او هدیه می دهند، کنایه از کفن، جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود، هدیه، پاداش، لباس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلع
تصویر تخلع
می بارگی می زدگی، فراخ رفتن گشاد راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تنپوشیافته (تنپوش جامه دوخته خلعت)، هاژ گیج: مرد، سست: مرد، سرین جنبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلع
تصویر مخلع
در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به فعولن تغییر یابد، خلعت داده شده، سست، ناتوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلع کردن
تصویر خلع کردن
برکنار کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خلعه نورد
تصویر خلعه نورد
آنکه خلفت در هم پیچد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلعه خلعت
تصویر خلعه خلعت
تنپوش دادن، فرجامه تنپوش، گزیده داراک
فرهنگ لغت هوشیار
بر مغاز پاداشی که گیرنده تنپوش به آورنده آن می پردازد حقوق و عوارضی که بازای اعطای خلعت وصول میشد (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع ید کردن
تصویر خلع ید کردن
چیزی را از دست کسی در آوردن به سلطه کسی، بر چیزی خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع لباس
تصویر خلع لباس
بر کند پوشش گونه ای از کیفر پوشش کنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع قالب
تصویر خلع قالب
نهیدن تن تن وانهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع سلاح
تصویر خلع سلاح
زینه رهایی زد افزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع درجه
تصویر خلع درجه
باز گرفتن پایه گونه ای از کیفر در ارتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلع عذار کردن
تصویر خلع عذار کردن
((خَ عِ عِ. کَ دَ))
بی شرمی کردن، افسارگسیختگی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلع کردن
تصویر خلع کردن
Divest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خلع سلاح
تصویر خلع سلاح
Disarmament
دیکشنری فارسی به انگلیسی