جدول جو
جدول جو

معنی خطوه - جستجوی لغت در جدول جو

خطوه
فاصلۀ میان دو پا در راه رفتن، گام، قدم، در تصوف گام هایی که سالک در طریقت برمی دارد
تصویری از خطوه
تصویر خطوه
فرهنگ فارسی عمید
خطوه
(خِ وَ)
یکذراع و نصف ذراع است. (ابن جبیر). رجوع به خطوه شود
لغت نامه دهخدا
خطوه
(خُ وَ)
میان دو گام. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خطوات، خطی
لغت نامه دهخدا
خطوه
(خَ وَ)
یک گام. اسم است بر وزن فعله برای مره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خطاء:
صواب رای وی از وی بعمر نگذارد
که بر بسیط زمین خطوه ای رود بخطا.
سوزنی.
خطوه بر خطوه زآن محیط گذشت
قطره بر قطره هرچه بود نوشت.
نظامی.
شنیدم که پیری براه حجاز
بهر خطوه کردی دو رکعت نماز.
سعدی.
، میان دو گام. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، خطوات، خطوات، خطوات، خطی ̍
لغت نامه دهخدا
خطوه
میان دو گاو، گام رهرو زبانزد سوفیگری، دو سخن نزدیک گام قدم، گامی که سالک در طریق میگذارد و باید مراقب باشد پیروی شیطان نکند، جمع خطوات
فرهنگ لغت هوشیار
خطوه
((خُ وِ))
گام، قدم، جمع خطوات
تصویری از خطوه
تصویر خطوه
فرهنگ فارسی معین
خطوه
پا، قدم، گام
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خطبه
تصویر خطبه
وعظ و سخنرانی امام جمعه قبل از آغاز نماز، مقدمه یا دیباچۀ کتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطبه
تصویر خطبه
خواستگاری و ازدواج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطور
تصویر خطور
گذشتن اندیشه ای به ذهن یا به یاد آمدن امری پس از فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خروه
تصویر خروه
خروس، جنس نر از مرغ خانگی، خروچ، دیک، خره، ابوالیقظان برای مثال شب از حملۀ روز گردد ستوه / شود پرّ زاغش چو پر خروه (عنصری - ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطوط
تصویر خطوط
خط ها، دست خط ها، سندها، سطرها، حکم ها، جمع واژۀ خط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطوب
تصویر خطوب
خطب ها، کارهای بزرگ، امرهای عظیم، جمع واژۀ خطب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطره
تصویر خطره
خطرت، هر اندیشه ای که بر ذهن وارد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطفه
تصویر خطفه
خیره کردن چشم به وسیلۀ برق
فرهنگ فارسی عمید
(خَجْ وَ)
قریتی است به افغانستان در 34500 گزی جنوب شرقی خم از دروازه متعلق به بدخشان. این قریه در خط 71 درجه و 48 ثانیۀ طول شرقی و 38 درجه و 12 دقیقه و 6 ثانیۀ عرض شمالی قرار دارد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ)
از قراء بهنام و از توابع ری است. حمدالله مستوفی در ضمن نام بردن نواحی ری چنین می آورد: ’قلعۀ طبرک بجانب شمال در پای کوه افتاده است ولایت قصران در پس آن کوه افتاده است و دیگر نواحی چون مرجبی و قهاگه در صحراست و تمامت ولایت سیصد و شصت پاره دیه است و دیه دولاب و قوسین و قصران و ورزنین و فیروزرام که فیروز ساسانی ساخت و اکنون فیروزبران میخوانند، ورامین و خاوه از قرای بهنام و سبور قرج است’. (از نزهه القلوب چ لیدن بخش نخست ص 53). در فرهنگ جغرافیایی ایران جلد نخست آمده: دهی است جزو دهستان بهنام غرب بخش ورامین شهرستان تهران. واقع در 20 هزارگزی جنوب خاور ورامین و 7 هزارگزی باختر راه آهن شوسۀ ورامین به گرمسار. این دهکده در جلگه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و سکنه اش 959 تن است که زبانشان فارسی و مذهبشان شیعی است. آب آنجا ازقنات و محصول آنجا غلات و صیفی و چغندر قند و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در آنجا یک باب دبستان وجود دارد و نیز تپه ای از آثار قدیم یافت میشود. راه آنجا مالرو و از طریق پیشوا میتوان به آن ماشین برد
لغت نامه دهخدا
(وَ /وِ)
چوب راست رسته باشد. (از فرهنگ اوبهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سطوه
تصویر سطوه
دشنام دادن، لت زدن (کتک زدن)، نیرو مندی، شکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوه
تصویر خلوه
تهیکیدن، آبشت تنهایی، نهفت زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
ددگاو از جانوران، جمع خط، سمیره ها، کشک ها، دبیره ها جمع خط. خط ها، نبشته ها، رشته ها راهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبوه
تصویر خبوه
محکم استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطیه
تصویر خطیه
گناه، خطایا، گناه آدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروه
تصویر خروه
خروس، تاج خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنوه
تصویر خنوه
پلیدی سرگین پلیدی، شکاف شکاف کلبه و کپر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطور
تصویر خطور
دلگذر آن چه به دل گذرد، یاد کرد بیاد آمدن بدل گذشتن بخاطر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خطب، کارهای بزرگ جاورها پایگاه ها کارهای خرد جمع خطب کارهای بزرگ کارهای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطفه
تصویر خطفه
درخشیدن، خیره کردن ویژگی درخش
فرهنگ لغت هوشیار
بدل گذشتن، چیزی که که بر دل گذرد از احکام طریقت، قلب (باعتبار تسمیه حال باسم محل)، ادعیه ای که خوانده شود، جمع خطرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطبه
تصویر خطبه
خطابه، وعظ و سخنرانی، مقدمه یا دیباچه کتاب خواستگاری زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروه
تصویر خروه
((خُ))
خروس، تاج خروس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطور
تصویر خطور
((خُ))
به دل گذشتن، به خاطر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطره
تصویر خطره
((خَ رَ یا رِ))
به دل گذشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطبه
تصویر خطبه
((خُ بِ))
سخنرانی، وعظ، جمع خطب
خطبه عقد: جملاتی به زبان عربی که هنگام عقد ازدواج و برای مشروعیت دادن به آن گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطوط
تصویر خطوط
((خُ))
جمع خط، خط ها، بنفشه ها، رشته ها، راه ها
فرهنگ فارسی معین