مقابل خیس، فاقد رطوبت مثلاً دستمال خشک، بی آب مثلاً رود خشک، فاقد تازگی مثلاً سبزی خشک، فاقد ترشح طبیعی مثلاً دهان خشک، سرفۀ خشک، فاقد نرمی مثلاً فنر خشک، بدن خشک، کنایه از پژمرده (گیاه) مثلاً گل خشک، کنایه از دارای حالت جدی و غیر دوستانه مثلاً رفتار خشک، کنایه از خالص، بی غش مثلاً زر خشک، بن مضارع خشکیدن، کنایه از در حمام های عمومی، لنگ بدون رطوبت و معمولاً تمیز، کنایه از لاغر، کنایه از اندک، خشکی، زمین
مقابلِ خیس، فاقد رطوبت مثلاً دستمال خشک، بی آب مثلاً رود خشک، فاقد تازگی مثلاً سبزی خشک، فاقد ترشح طبیعی مثلاً دهان خشک، سرفۀ خشک، فاقد نرمی مثلاً فنر خشک، بدن خشک، کنایه از پژمرده (گیاه) مثلاً گل خشک، کنایه از دارای حالت جدی و غیر دوستانه مثلاً رفتار خشک، کنایه از خالص، بی غش مثلاً زر خشک، بن مضارعِ خشکیدن، کنایه از در حمام های عمومی، لُنگ بدون رطوبت و معمولاً تمیز، کنایه از لاغر، کنایه از اندک، خشکی، زمین
کچل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، چسنگ، طاس، دغسر، داغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز
کَچَل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کَل، چَسَنگ، طاس، دَغسَر، داغسَر، لَغسَر، اَصلَع، تَویل، تَز
مقابل تر، آنچه که در آن رطوبت و نم وجود ندارد آنچه که رطوبت و نم نداشته باشد یابس بی نم مقابل تر مرطوب، آنچه که فاقد آب باشد بی آب مقابل آبدار مرطوب، گیاه پژمرده بی ثمر، خالص سره زر خشک، خسیس ممسک. یا خشک و خالی. فقط تنها: (ببوسه خشک و خالی قناعت کرد)
مقابل تر، آنچه که در آن رطوبت و نم وجود ندارد آنچه که رطوبت و نم نداشته باشد یابس بی نم مقابل تر مرطوب، آنچه که فاقد آب باشد بی آب مقابل آبدار مرطوب، گیاه پژمرده بی ثمر، خالص سره زر خشک، خسیس ممسک. یا خشک و خالی. فقط تنها: (ببوسه خشک و خالی قناعت کرد)
آجر خام و ناپخته، پاره ای گل که آنرا در قالبی ریزند و چون شکل قالب بخود گرفت قالب را خارج از آن کنند و سپس آن پاره گل بشکل قالب گرفته را در آفتاب گذارند تا خشک شود و بعد آنرا در ساختمانها بکار برند
آجر خام و ناپخته، پاره ای گل که آنرا در قالبی ریزند و چون شکل قالب بخود گرفت قالب را خارج از آن کنند و سپس آن پاره گل بشکل قالب گرفته را در آفتاب گذارند تا خشک شود و بعد آنرا در ساختمانها بکار برند