سکبینه، گیاهی از تیرۀ چتریان با ساقه های ضخیم، برگ های پوشیده از کرک، گل های زرد که بلندیش تا ۲ متر می رسد و از آن صمغی زرد رنگ و تلخ مزه به دست می آید که در طب قدیم برای معالجۀ امراض معده، روده و طحال و دفع کرم به کار می رفته
سکبینه، گیاهی از تیرۀ چتریان با ساقه های ضخیم، برگ های پوشیده از کرک، گل های زرد که بلندیش تا ۲ متر می رسد و از آن صمغی زرد رنگ و تلخ مزه به دست می آید که در طب قدیم برای معالجۀ امراض معده، روده و طحال و دفع کرم به کار می رفته
خرقه، جامۀ درویشان، نوعی جامۀ پشمی خشن، برای مثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)
خرقه، جامۀ درویشان، نوعی جامۀ پشمی خشن، برای مِثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)
دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در سی وسه هزارگزی خاور الیگودرز، جلگه، معتدل، آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در سی وسه هزارگزی خاور الیگودرز، جلگه، معتدل، آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
پشمینه ای باشد موی از او درآویخته یا کرباس پاره. (صحاح الفرس). پشمینه ای بود که بلادریان دارند و مویها در آنجا آویخته بود. (از فرهنگ اسدی نخجوانی) لباسی باشد که درویشان و فقیران پوشند و از آن پشمها و مویها آویزان باشد. (از برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری) : بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی. ابوالعباس مروزی. که از دیبای چین تا خستوانه. شمس فخری. نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری. معروفی. ، خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. (برهان قاطع)
پشمینه ای باشد موی از او درآویخته یا کرباس پاره. (صحاح الفرس). پشمینه ای بود که بلادریان دارند و مویها در آنجا آویخته بود. (از فرهنگ اسدی نخجوانی) لباسی باشد که درویشان و فقیران پوشند و از آن پشمها و مویها آویزان باشد. (از برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری) : بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی. ابوالعباس مروزی. که از دیبای چین تا خستوانه. شمس فخری. نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری. معروفی. ، خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. (برهان قاطع)
ابن مبادر ملک دیلم. وی معاصر صاحب بن عباد و جبرئیل بن عبیدالله بن بختیشوع بوده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 146 و ص 148 شود ابن ملک حسام الدین سرلشکر ملک نصرهالدین احمد اتابک لرستان است. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 548)
ابن مبادر ملک دیلم. وی معاصر صاحب بن عباد و جبرئیل بن عبیدالله بن بختیشوع بوده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 146 و ص 148 شود ابن ملک حسام الدین سرلشکر ملک نصرهالدین احمد اتابک لرستان است. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 548)
نام یکی از دهستانهای بخش اسکو است. شهرستان تبریز در باختر و شمال این بخش واقع است. خسروشاه از شمال بدهستان سردرود و از خاور و جنوب به دهستان حومه اسکو و از باختر به بخش شبستر محدود میباشد. موقعیت آن جلگه و معتدل کمی مایل به سردی است، آب آن از چشمه و رودخانه های محل تأمین می گردد. خط شوسه و راه آهن مراغه و تبریز از این ده عبور می نماید. این دهستان از بیست آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. محصولات عمده خسروشاه غلات و انگور و سردرختی و قراء عمده آن خسروشاه و باویل می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای بخش اسکو است. شهرستان تبریز در باختر و شمال این بخش واقع است. خسروشاه از شمال بدهستان سردرود و از خاور و جنوب به دهستان حومه اسکو و از باختر به بخش شبستر محدود میباشد. موقعیت آن جلگه و معتدل کمی مایل به سردی است، آب آن از چشمه و رودخانه های محل تأمین می گردد. خط شوسه و راه آهن مراغه و تبریز از این ده عبور می نماید. این دهستان از بیست آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. محصولات عمده خسروشاه غلات و انگور و سردرختی و قراء عمده آن خسروشاه و باویل می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
طیب بن محمد مکنی به ابوطاهر از شاعران خراسان به زمان آل سامان بوده و به سال 342 هجری قمری وفات یافته است حکیم ابوالقاسم فردوسی به زمان مشیب از حال خود خبر دهد و شعری از او تضمین کند و گفته: بیاد جوانی کنون مویه دارم برین بیت بوطاهر خسروانی جوانی من از کودکی یاد دارم دریغ از جوانی دریغ از جوانی. (از انجمن آرای ناصری). سوزنی نیز در اشعار زیر چنین از او نام می برد: بیچاره سوزنی که بسودای غازییی شد همچو خسروانی خسران زده تنش چون خسروانی از غم غازی نحیف شد زانگونه سوزنی که ندانی ز سوزنش ای کاش خسروانی بودی در این زمان تا بودی آستان خداوند مسکنش. سوزنی
طیب بن محمد مکنی به ابوطاهر از شاعران خراسان به زمان آل سامان بوده و به سال 342 هجری قمری وفات یافته است حکیم ابوالقاسم فردوسی به زمان مشیب از حال خود خبر دهد و شعری از او تضمین کند و گفته: بیاد جوانی کنون مویه دارم برین بیت بوطاهر خسروانی جوانی من از کودکی یاد دارم دریغ از جوانی دریغ از جوانی. (از انجمن آرای ناصری). سوزنی نیز در اشعار زیر چنین از او نام می برد: بیچاره سوزنی که بسودای غازییی شد همچو خسروانی خسران زده تنش چون خسروانی از غم غازی نحیف شد زانگونه سوزنی که ندانی ز سوزنش ای کاش خسروانی بودی در این زمان تا بودی آستان خداوند مسکنش. سوزنی
موچینه. منقاش سر تراشان. (آنندراج) (برهان قاطع). موی چین. منتاش. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 378) ، سرهای دو انگشت دو ناخن سبابه و ابهام را نیز گویند که بدان گوشت و پوست بدن آدمی را چنان گیرند که بدرد آید. (آنندراج) (برهان قاطع). آلت نیلک زدن، و نیلک آن است که گوشت و پوست را بسر دو انگشت گیرند چنانکه بدرد آید. (فرهنگ رشیدی)
موچینه. منقاش سر تراشان. (آنندراج) (برهان قاطع). موی چین. منتاش. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 378) ، سرهای دو انگشت دو ناخن سبابه و ابهام را نیز گویند که بدان گوشت و پوست بدن آدمی را چنان گیرند که بدرد آید. (آنندراج) (برهان قاطع). آلت نیلک زدن، و نیلک آن است که گوشت و پوست را بسر دو انگشت گیرند چنانکه بدرد آید. (فرهنگ رشیدی)
منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه. (ناظم الاطباء). شاهانه. (آنندراج) : دو شه را درزفاف خسروانه فراوان شرطها شد در میانه. نظامی. خانه دیو دیوخانه بود گر خود ایوان خسروانه بود. نظامی. گرامی نزلهای خسروانه فرستاد از ادب سوی خزانه. نظامی
منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه. (ناظم الاطباء). شاهانه. (آنندراج) : دو شه را درزفاف خسروانه فراوان شرطها شد در میانه. نظامی. خانه دیو دیوخانه بود گر خود ایوان خسروانه بود. نظامی. گرامی نزلهای خسروانه فرستاد از ادب سوی خزانه. نظامی
نام دیهی بوده است به فارس و در نزهت القلوب آمده است: آب زکان به فارس ازکوه دیه خسرویه بر می خیزد و صحاری ولایت ماصرم و کوار و خیر و صمکان و کارزین و قیر و ابزر و لاغر و بعضی از نواحی سیراف را آب دهد و در این ولایت آبهای این جبال با آن ضم شود و به آخر همه دیهی زکان نام است این آب را بدان باز خوانند و در میان نجیرم و سیراف در دریای فارس افتد. (از نزهت القلوب چ لیدن ص 217)
نام دیهی بوده است به فارس و در نزهت القلوب آمده است: آب زکان به فارس ازکوه دیه خسرویه بر می خیزد و صحاری ولایت ماصرم و کوار و خیر و صمکان و کارزین و قیر و ابزر و لاغر و بعضی از نواحی سیراف را آب دهد و در این ولایت آبهای این جبال با آن ضم شود و به آخر همه دیهی زکان نام است این آب را بدان باز خوانند و در میان نجیرم و سیراف در دریای فارس افتد. (از نزهت القلوب چ لیدن ص 217)
نام شهری است از ماوراءالنهر. (جهانگیری) (برهان). شهری است از بناهای گشتاسب به ماوراءالنهر. (انجمن آرای ناصری). شهری بزرگ وراء سمرقند، دون سیحون. (انساب سمعانی). یاقوت گوید: اسروشنه بالفتح ثم السکون و ضم الراء و سکون الواو و فتح الشین المعجمه و نون کذا ذکره ابوسعد بالسین المهمله بعد الهمزه و الاشهر الأعرف ان ّ بعد الهمزه شین معجمه و سنذکره هناک باتم ّ مما ذکرناه هنا. و هی مدینه بماوراءالنهر. (معجم البلدان: تینه). رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 357 و 480 و فهرست تاریخ سیستان و فهرست نزهه القلوب ج 3 و سروشنه در همین لغت نامه و اشروسنه شود
نام شهری است از ماوراءالنهر. (جهانگیری) (برهان). شهری است از بناهای گشتاسب به ماوراءالنهر. (انجمن آرای ناصری). شهری بزرگ وراء سمرقند، دون سیحون. (انساب سمعانی). یاقوت گوید: اسروشنه بالفتح ثم السکون و ضم الراء و سکون الواو و فتح الشین المعجمه و نون کذا ذکره ابوسعد بالسین المهمله بعد الهمزه و الاشهر الأعرف ان ّ بعد الهمزه شین معجمه و سنذکره هناک باتم ّ مما ذکرناه هنا. و هی مدینه بماوراءالنهر. (معجم البلدان: تینه). رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 357 و 480 و فهرست تاریخ سیستان و فهرست نزهه القلوب ج 3 و سروشنه در همین لغت نامه و اشروسنه شود
منسوب به خسروان. شاهانه خسروی، نوعی سرود بنثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسرو پرویز میخواند لحن سی و یکم باربدی، گوشه ای در ماهور راست پنجگاه شور، نوعی شراب اصفهانی، نوعی دینار
منسوب به خسروان. شاهانه خسروی، نوعی سرود بنثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسرو پرویز میخواند لحن سی و یکم باربدی، گوشه ای در ماهور راست پنجگاه شور، نوعی شراب اصفهانی، نوعی دینار
صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج
صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج