جدول جو
جدول جو

معنی خسروانی

خسروانی
خسروی، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های راست پنج گاه و ماهور
تصویری از خسروانی
تصویر خسروانی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خسروانی

خسروانی

خسروانی
منسوب به خسروان. شاهانه خسروی، نوعی سرود بنثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسرو پرویز میخواند لحن سی و یکم باربدی، گوشه ای در ماهور راست پنجگاه شور، نوعی شراب اصفهانی، نوعی دینار
فرهنگ لغت هوشیار

خسروانی

خسروانی
شاهانه، نوعی سرود به نثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسروپرویز می خواند، دینار شاهانه
خسروانی
فرهنگ فارسی معین

خسروانی

خسروانی
طیب بن محمد مکنی به ابوطاهر از شاعران خراسان به زمان آل سامان بوده و به سال 342 هجری قمری وفات یافته است حکیم ابوالقاسم فردوسی به زمان مشیب از حال خود خبر دهد و شعری از او تضمین کند و گفته:
بیاد جوانی کنون مویه دارم
برین بیت بوطاهر خسروانی
جوانی من از کودکی یاد دارم
دریغ از جوانی دریغ از جوانی.
(از انجمن آرای ناصری).
سوزنی نیز در اشعار زیر چنین از او نام می برد:
بیچاره سوزنی که بسودای غازییی
شد همچو خسروانی خسران زده تنش
چون خسروانی از غم غازی نحیف شد
زانگونه سوزنی که ندانی ز سوزنش
ای کاش خسروانی بودی در این زمان
تا بودی آستان خداوند مسکنش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

خسروانه

خسروانه
شاهانه ملوکانه عاطفت خسروانه، همچون خسروان: (خسروانه سخن گوید)
خسروانه
فرهنگ لغت هوشیار

خسروانه

خسروانه
شاهانه، منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
خسروانه
فرهنگ فارسی عمید

خسروانیه

خسروانیه
نام یک نوع پولی بوده است که از زر می ساخته اند. (نقود ص 67)
لغت نامه دهخدا

خسروانه

خسروانه
منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه. (ناظم الاطباء). شاهانه. (آنندراج) :
دو شه را درزفاف خسروانه
فراوان شرطها شد در میانه.
نظامی.
خانه دیو دیوخانه بود
گر خود ایوان خسروانه بود.
نظامی.
گرامی نزلهای خسروانه
فرستاد از ادب سوی خزانه.
نظامی
لغت نامه دهخدا

خسرگانی

خسرگانی
ختون. (از منتهی الارب). مُصاهَرَت. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا