موچینه. منقاش سر تراشان. (آنندراج) (برهان قاطع). موی چین. منتاش. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 378) ، سرهای دو انگشت دو ناخن سبابه و ابهام را نیز گویند که بدان گوشت و پوست بدن آدمی را چنان گیرند که بدرد آید. (آنندراج) (برهان قاطع). آلت نیلک زدن، و نیلک آن است که گوشت و پوست را بسر دو انگشت گیرند چنانکه بدرد آید. (فرهنگ رشیدی)
ماده ای سخت و صلب که مردم چین از آن آئینه سازند، (ناظم الاطباء)، خاکی را نامند که پس از جوشاندن از آن شیشه می سازند، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 384)، پیکان تیری را نامند که چون بر انسان گذرد هلاکت آرد، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 384)، پیکان تیر، (ناظم الاطباء) : کسی که شود مانع وصل یار کند سینه اش خارچینی گذار، ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 384)، ، زخم مهلک، (ناظم الاطباء)
پَرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود خاربَست، خاربَند، فُلغُند، کَپَر، چَپَر
آنچه برای محافظت گرد باغ و زراعت و دیوارخانه از خار و چوب بند سازند برای عدم دخول مردم و حیوانات موذیه، (غیاث اللغات) (آنندراج) : چنان باغی کزو گلچین نیارد گل برون بردن نه آن باغی که باید خارچین از بیم دزدانش، عرفی (از آنندراج)، رجوع به خار شود، ، که خار بیرون آرد: آن حکیم خارچین استاد بود دست میزد جابجا می آزمود، مولوی، ، منقاش، (زمخشری)، منماص، (زمخشری)