- خربز
- گیاهی است از تیره کدوییان که میوه اش درشت و شیرین و آبداراست. بوته آن کوتاه و ساقه هایش روی زمین میخوابد، میوه گیاه مزبور
معنی خربز - جستجوی لغت در جدول جو
- خربز
- خربزه، هندوانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میوه ای است شیرین و لذیذ و خوشبو و کلان
میوه ای بیضی شکل، درشت، شیرین، معطر و آبدار با پوست ضخیم، بوتۀ این میوه که کوتاه و ساقه هایش بر روی زمین خوابیده است
خربزۀ ابوجهل: در علم زیست شناسی حنظل
خربزۀ ابوجهل: در علم زیست شناسی حنظل
((خَ بُ زِ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره کدوییان که میوه اش درشت و شیرین و آب دار است
پوست خربزه زیر پای کسی گذاشتن: کنایه از وسیله اغفال کسی را فراهم کردن و او را دچار لغزش ساختن
پوست خربزه زیر پای کسی گذاشتن: کنایه از وسیله اغفال کسی را فراهم کردن و او را دچار لغزش ساختن
پارسی تازی گشته گربز زیرک ترفند کار گربز میحل فریبنده خدعه کننده
چرمدوز، در فارسی: مهره فروش دوزنده در زموزه و جزآن، مشکدوز، آنکه مهره و آینه و گردن بند و مانند آن فروشد مهره فروش
مرز بان، دارنده نان
فساد در دین، وسعت شکافتگی گوش عیب، شرمگاه، خواری عیب، شرمگاه، خواری
پلخم از گیاهان آبگیر تالابه گیاهی است از تیره آلاله ها دارای برگهای دراز و ساقه کوتاه با گلهای پنج برگ و سرخ کمرنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک. طعم آن تلخ است و انواع بسیاردارد که مهمترین آنها دو نوع سیاه و سفید است
بط بزرگ، غاز فربه و سمین
سوراخ پهن
هندوانه، و بمعنی خیار
خربط، غاز بزرگ ، احمق
هندوانه، خیار، بادرنگ
زیرک، دلیر، مکار، طرار، حیله گر
گربز، زیرک، دلیر، مکار، طرار، حیله گر
کسی که درز موزه، کفش، مشک و مانند آن را می دوخت
گیاهی از خانوادۀ آلاله با برگ های دراز، ساقۀ کوتاه، گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ، ریشۀ باریک و شبیه پیاز و طعم تلخ
ترب، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های آن شبیه شب بو و به رنگ بنفش یا سفید، ریشۀ آن شبیه چغندر، پوستش سفید یا سیاه، طعمش تند و تیز، با ویتامین های a، b و c و فسفر و از سبزی های خوردنی است، اشتهاآور و محرک عمل روده ها می باشد
پارسی تازی گشته گربز نره دراز
خیار دراز
مکار و محیل، آب زیرکاه، خبیث، طرار
((خَ بَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره آلاله ها، دارای برگ های دراز و ساقه کوتاه، با گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک، طعم آن تلخ است و انواع بسیار دارد که مهمترین آن ها دو نوع سیاه و سفید است
خیار دراز
غاز بزرگ
احمق
احمق
زیرکیدن، فربهیدن
نان خورانیدن، نان دادن
مغاکچه های سرین، سوراخ سوزن، تیاهدینی، هم آوای حرب، ویران کردن، خانه
مهره