جدول جو
جدول جو

معنی خداترس - جستجوی لغت در جدول جو

خداترس
کسی که از خدا می ترسد، پرهیزکار
تصویری از خداترس
تصویر خداترس
فرهنگ فارسی عمید
خداترس
(بَ گِ رِ تَ / تِ)
متقی. پرهیزگار. عفیف. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آنکه از خدا ترسد. باایمان. معتقد بخدا. خداپرست:
وآن پیر حیایی خداترس
با شیر خدای بود همدرس.
نظامی.
خداترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار.
بوستان.
خداترس باید امانت گزار
امین کز تو ترسد امینش مدار.
بوستان.
از آثار معدلت وزیر خداترس معمور. (ترجمه محاسن اصفهان ص 143).
- ناخداترس، آنکه از خدا نترسد. غیرمتقی. غیر پرهیزگار:
خداترس را سازگار است بخت
بود ناخداترس را کار سخت.
نظامی.
طلب کرد از پیش و پس چوب و سنگ
بر آن ناخداترس بی نام و ننگ.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
خداترس
پارسا، پرهیزگار، تقواپیشه، دیندار، متقی
متضاد: ناپارسا، ناخداترس، خداناترس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داتیس
تصویر داتیس
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
ویژگی کسی که خدا را پرستش می کند، پرستندۀ خدا، موحد، متدین، دیندار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسترس
تصویر دسترس
چیزی که دست به آن برسد و دست یافتن به آن آسان باشد، دسترسی، دست یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدارس
تصویر مدارس
مدرسه ها، جاهای درس خواندن، آموزشگاه ها، جمع واژۀ مدرسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادرس
تصویر دادرس
کسی که به داد ستمدیده ای برسد و به دادخواهی کسی رسیدگی کند، دادرسنده، در علم حقوق قاضی، حاکم
فرهنگ فارسی عمید
(خُ تَ)
آن که از خدا نترسد. (آنندراج). کسی که از خدا نمی ترسد. (ناظم الاطباء). غیرمتقی. ناپرهیزگار. که پرهیزگار و خدا ترس نیست:
ترسم از قهر ناخداترسان
زآن سبب در خدا گریخته ام.
خاقانی.
خدا ترس را سازگار است بخت
بود ناخداترس را کار سخت.
نظامی.
شه شنیدم که داشت دستوری
ناخداترس و از خدا دوری.
نظامی.
طلب کردم از پیش و پس چوب و سنگ
که ای ناخداترس بی نام و ننگ.
سعدی.
سیاهان براندند کشتی چو دود
که آن ناخدا ناخداترس بود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بِ بَ مَ دَ / دِ)
خداترس. آنکه از خدای ترسد. آنکه از خدا بیم دارد. کنایه از متقی و پرهیزگار: جمشید در اول پادشاهی سخت عادل و خدای ترس بود. (نوروزنامۀ خیام).
- خدای ناترس، آنکه از خدای نترسد. بی ایمان. بی دین. ناپرهیزگار.
- ناخدای ترس، خدای ناترس:
ای ناخدای ترس مشو آینه پرست
رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه.
خاقانی.
صبرم دهد خدای که آن ناخدای ترس
مست است و بی ملاحظه بیداد می کند.
ملا شانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ)
آنکه از خدا نترسد. (از آنندراج). وصف است کسی را که از خدا نمی ترسد و از مناهی او ابا ندارد. صفت است آنرا که اوامر خدا رادر کارها در نظر نمی گیرد. این وصف بجای موصوف می نشیند و امروزه بیشتر بر موصوف دلالت می کند:
امید رحم بود کفر از آن خداناترس
که گر به کعبه رود از فرنگ می آید.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ دی دَ / دَ)
متأله. معتقد بخداوند. مؤمن بخدا. مقابل دهری. آنکه عالم و امور آن را متکی بر خدایی می داند. (یادداشت بخط مؤلف). متدین. موحد. دیندار. (ناظم الاطباء) :
عقل جهان طلب در آلودگی زند
عقل خداپرست زند درگه صفا.
خاقانی.
مگر بشهر شما یک نفر مسلمان نیست
خداپرست مگر اندرین بیابان نیست.
؟
ملک بخندید و ندیمان را گفت: چندان که مرا در حق خداپرستان ارادات است و اقرار مراین شوخ دیده را عداوتست و انکار. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
برای خدا. از بهر خدا. (آنندراج). بجهت خدا. محضاً ﷲ. (یادداشت بخط مؤلف) :
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ)
ایمان. پرهیزگاری. خداپرستی:
هیچ سودم نه زآن پشیمانی
جز خداترسی و خداخوانی.
نظامی.
کاربینان که کار او دیدند
از خداترسیش بپرسیدند.
نظامی.
گر آن حلوا به دست صوفی افتد
خداترسی نباشد روز غارت.
سعدی (طیبات).
تقوی و خداترسی شرط است. (تذکرۀ دولتشاه 365)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدا ترس
تصویر خدا ترس
پرهیزگار پرهیزگار، متقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداره
تصویر خداره
پرده نشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناترس
تصویر ناترس
بی ترس متهور مقابل ترسو جبان، سنگدل بی رحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدارس
تصویر مدارس
جاهای درس گفتن، جمع مدرسه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخداترس
تصویر ناخداترس
غیر متقی، کسی که از خدا نمیترسد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه به داد مظلوم رسد، کسی که به دادخواهی رسیدگی کند. داور قاضی نشسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدارت
تصویر خدارت
پرده نشینی پرده نشینی (زن) مخدره بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترس
تصویر دکترس
زن دکتر، خانم دکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداری
تصویر خداری
شب تار، ابر سیاه، موی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
معتقد به خداوند، مومن بخدا، متدین، دیندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسترس
تصویر دسترس
قدرت توانایی، آنچه که دست بدان رسد، انچه که حصول آن آسان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدا ترسی
تصویر خدا ترسی
عمل خدا ترس تقوی پرهیز کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
((~. پَ رَ))
آن که خدا را پرستش کند
فرهنگ فارسی معین
((تَ))
ترساندن اطفال و زیردستان برای بازداشتن از کاری یا واداشتن به کاری، پاترسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خدارت
تصویر خدارت
((خِ رَ))
پرده نشینی (زن)، مخدره بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادرس
تصویر دادرس
((رِ یا رَ))
کسی که به دادخواهی رسیدگی کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دسترس
تصویر دسترس
((دَ. رِ یا رَ))
توانایی، توانمندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدارس
تصویر مدارس
((مَ رِ))
جمع مدرسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادرس
تصویر دادرس
قاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
صفت ایزدپرست، موحد، یزدان پرست، خداباور، یکتاپرست
متضاد: ناخداباور، ملحد، خداستیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقدار فاصله ای که در اثر هر صدایی طی شود
فرهنگ گویش مازندرانی