- خافض
- خوار کننده
معنی خافض - جستجوی لغت در جدول جو
- خافض
- پست کننده، خوار کننده
- خافض ((فِ))
- پست کننده، خوار کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خروهه بر (خروهه بری ختنه زنان)، زرمین پست
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
پنهان و پوشیده
لرزنده
فرو رونده در آب
فرو رونده
لرزنده، جنبنده، تپنده
فرورونده، فرورونده در آب، فرورونده در امری
ترک کننده، واگذارنده، دور کننده، دوراندازنده
تب لرزه، راهجوی پیشرو کاروان، از نام های خدا
مضطرب، غایب، پنهان، خالی
پنهان، پوشیده
ترسو، نام روستایی در خراسان خواف هم آوای خوان نوش ته می شود
فرود فررودش، تن آسایی، فروگشیدن پست کردن فرود آوردن فرو داشتن، فراخی عیش خوشگذارانی. یا خفض جناح. بال گستری پرگستردن، فروتنی. یا خفش عیش. تن آسایی. یا خفض و رفع. پستی و بلندی
پست کردن، فرود آوردن
خفض جناح: کنایه از تواضع، فروتنی
خفض جناح: کنایه از تواضع، فروتنی
برازنده از نام های خدا
گرانسنگ گاهمند برازنده