جدول جو
جدول جو

معنی خافض

خافض
(فِ)
از نامهای باری تعالی است. (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). خداوند به این نام از این جهت مسمی شده است که پست دارنده و خوارکننده جباران و فراعنه میباشد، خوش و خرم. منه: عیش خافض. (منتهی الارب) ، صاحب وقار و سنگینی. منه: هو خافض الطیر، یعنی صاحب وقار است. (منتهی الارب) ، کسره دهنده. (غیاث اللغات). جاره، منصوب بنزع خافض: در اصطلاح نحویان منصوب بنزع خافض آن منصوبی است که علت نصب آن برداشتن حرف جر است از سر آن. شارح انموذج می گوید: ان حرف الجر قد تحذف و ینصب مدخولها و یقال انه منصوب علی نزع الخافض او علی المفعولیه کقوله تعالی ’و اختار موسی قومه’ ای ’من قومه’. (جامعالمقدمات شرح انموذج ص 287 چ طاهر خوشنویس)
لغت نامه دهخدا